شته شده توسط : hossein
<به نام خدایی که جانم از اوست
با سلام .این وبلاگ در تاریخ22/7/93در زمینه ابزار جنگی شروع
به کار کرده ودرتمام زمینه
هایی ماندد اطلاعات هواپیماوموشک ها ومین وتانک و.....فعالیت دارد
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
این سامانه که موشکی به همان نام یعنی ذوالفقار مجهز است، یکی از دقیقترین موشکهای ساخت ایران است که از این پس به جمع موشکهای بالستیک بردبلند ایران اضافه شده است.
موشک ذوالفقار، سر جنگی بارانی دارد و میتواند اهداف و مواضع پخش شده روی زمین، باندهای فرودگاهی و . . . را با دقت بالا هدف قرار دهد.
حالا سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام کرده که برد این موشک بالستیک، 750 کیلومتر بوده و از سوخت جامد بهره میبرد.
به گفته فرمانده نیروی هوافضای سپاه، موشک ذوالفقار، "نقطهزن" است. (نقطهزن در مفاهیم نظامی، به خطای زیر 10 متر میگویند)
جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده میشود.
گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می برد.
در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است
جنگ روانی، جنگ نرم
جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسانها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.
بقیه به همراه مطالبب بیشتر در ادامه مطلب.... :: موضوعات مرتبط:
جنگ نرم , ,
به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، به تازگی "نیروی هوایی آمریکا" آخرین تغییرات و اصلاحات روی "بمب سنگرشکن" معروف خود انجام داد تا شاید بتواند با این بمب غولپیکر چندصد میلیون دلاری "نیروگاه فردو" را هدفگیری کند.
تصويري از فردو
اما در شرايط بسيار بد اقتصادي آمريکا و درحالي که ميزان فقر و بيکاري هر روز در اين کشور افزايش مييابد، چه دليلي دارد "پنتاگون" چنين پروژه گران قيمتي را اجرا کند که احتمال عملياتي شدن آن بسيار ضعيف است. نکته ديگري که در اين ميان به چشم ميخورد، اين است که گفته ميشود بمب 400 ميليون دلاري سنگرشکن آمريکا تنها ويژه "نيروگاههاي هستهاي ايران" بويژه "تاسيسات فردو" ساخته شده است.
البته تواناييهاي دفاعي و مقاومتي ايران تا حدي افزايش يافته که فردو را به يک سايت غير قابل نفوذ تبديل کرده است. اينکه آمريکا چنين هزينهاي را صرف تنها ساختن يک بمب ميکند، نشان از قدرت بالاي دفاعي ايران و پيشرفت علمي کشور در زمينههاي سازههاي بسيار مقاوم است.
"باشگاه خبرنگاران" قصد دارد در اين گزارش به معرفي بمب سنگرشکن آمريکا و ارزيابي توانايي استقامت نيروگاههاي هستهاي ايران بويژه نيروگاه فردو در برابر اين بمب 14 تني بپردازد.
بمب سنگرشکن چيست؟ "Bunker Buster"
بمب سنگرشکن نوعی بمب است که برای تخریب اهداف مقاوم شده زیرزمینی همچون پناهگاهها و سنگرهای زیرزمینی و همچنین تاسیسات بتونی مدفون شده در عمق سطح زمین استفاده میشود. "فیوز انفجاری" این بمب، طوری طراحی شده است که به هنگام برخورد با هدف، به لایههای گرانیت و فولاد محافظ اطراف تاسیسات اتمی نفوذ میکند.
از سنگرشکنها به عنوان مادر بمبهاي جهان ياد ميشود، زيرا قابليتهاي منحصر به فردي دارند، بهطوري که اين بمبها با عبور از بتن سخت و با نفوذ به داخل زمين ميتوانند تاسيسات و ساختمانهاي زير زميني را نابود کند.
به گزارش گروه بین الملل بشگاه خبرنگاران جوان؛ پایگاه اینترنتی دیپلمات در مطلبی نوشت: موشک جدید ایران توانایی هدف قرار دادن اسرائیل را دارد.
این نشریه نوشت: ایران اخیرا یک موشک دور برد سطح به سطح را با قدرت هدف زنی دقیق، با موفقیت آزمایش کرد. در حالیکه جزئیات دقیق این آزمایش موشکی هنوز مبهم است، اما حسین دهقان، وزیر دفاع ایران، اعلام کرد که موشک عماد می تواند به اهداف با دقت اصابت و آنها را نابود کند که این موضوع قابلیت بازدارندگی ایران را افزایش می دهد.
در ادامه این گزارش آمده است: زمان دقیق این آزمایش موشکی با وجود اینکه اعلام شده که جدیدترین موشک ایران است، نامشخص است.دهقان تنها گفت که این موشک در آینده نزدیک به خدمت گرفته می شود. او همچنین اعلام کرد که موشک عماد نخستین موشک با قابلیت هدایت از راه دور می تواند به اهداف با دقت قابل توجهی اصابت کند.
دیپلمات ادامه داد: براساس تحقیق صورت گرفته از طرف مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی (CSIS)، موشک عماد یک موشک یک مرحله ای با سوخت جامد و رده موشک های بالستیک سطح متوسط است که برگرفته شده از موشک شهاب سه است. ضرورتا نوعی موشک شهاب 3 محسوب می شود، اما از یک سیستم مانورپذیری ورود مجدد برخوردار است که دقت سیستم آنرا بهبود می بخشد ودفاع موشکی آنرا پیچیده می کند.
این نشریه در ادامه نوشت: "اظهارات مقامات ایران می تواند درباره این موضوع درست باشد که تهران برای نخستین بار به موشکی دقیق و هدایت شونده برای هدف قرار دادن اسرائیل دست یافته است."
جدیدترین موشک بالستیک نقطه زن ساخت صنایع دفاع رونمایی شد.با تولید این موشک ، ایران به جمع انگشت شمار کشورهای صاحب موشک با سوخت جامد، مرکب و نقطه زن با برد 500 کیلومتر پیوست.
به گزارش فارس، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی صبح امروز طی مراسمی که به مناسبت 31 مردادماه روز صنعت دفاعی برگزار شد، از جدیدترین موشک بالستیک ساخت صنایع دفاعی رونمایی کرد.
این موشک جدید از خانواده بالستیک های کوتاه برد بوده و فاتح 313 نام دارد.
ادامه مطالب به همراه عکس های بیشتر را در ادامه مطلب مشاهده کنید....
چلنجر ۲ یک سرمایه گذاری خصوصی و بدون حمایت دولت دراوائل دهه ۱۹۸۰ توسط شرکت سازنده بود و بر اساس چلنجر ۱ توسعه یافت تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۸۶ با درخواست ارتش انگلستان برای یک تانک نسل جدید برای جایگزینی چلنجر ۱ رسما چلنجر ۲ نامید شد و وارد مراحل توسعه پیشرفته شد.بین سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ اولویت های و ویژگی های طرح جدید ارزیابی شد و مشخص شد و بعد از یک رقابت بین ابرامز ان1ای1و لئوپارد2 ای5در نهایت وزرات دفاع انگلستان در سال ۱۹۹۳ خواهان دریافت چلنجر ۲ شد و سفارش مورد نظر داده شد و بین سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ تحویل ارتش انگلستان شد.
شهاب ۳ یک موشک بالیستیک میانبرد سوخت مایع تولید ایران است که بر اساس موشک نودونگ طراحی شدهاست. طراحی این موشک به پروژهٔ مشترک موشکهای بالیستیک ایران و کره شمالی در دهه ۱۹۸۰ باز میگردد که موشک دوربرد نودونگ در جریان آن تولید شد. نخستین آزمایش نودونگ که بر اساس طرح کلی خانواده موشکهای روسی اساس-۱ اسکاد تولید شده بود در دهه ۱۹۹۰ به طور مشترک توسط دو کشور ایران و کره شمالی انجام شد. اما پس از آن این همکاری به پایان رسید و ایران موشک شهاب ۳ را بر اساس نمونههای آزمایشی نودونگ-۱ که در سال ۱۹۹۳ دریافت کرده بود طراحی کرد. تمرکز اصلی تحقیقات کرهایها در نودونگ و تفاوت اصلی آن با اسکاد ساخت موتوری بزرگتر و پرقدرتتر از موتور موشکهای اسکاد بوده که بتواند قدرت پیشرانه بیشتری را تولید کند. اولین نسخه شهاب۳ در تابستان سال ۲۰۰۳ وارد خدمت رسمی در نیروهای مسلح ایران شد. برد این موشک با کلاهک ۱۲۰۰ کیلویی تا ۱۳۰۰ کیلومتر، با کلاهک ۱ تنی تا ۱۵۰۰ کیلومتر و با کلاهک ۸۰۰ کیلویی تا ۱۷۰۰ کیلومتر اعلام شدهاست.
در سال 1969 دفتر طراحي سوخو طراحي جنگنده دوربرد تك سرنشينه جديدي را آغاز كرد كه آن را (( تي 10 )) ناميد . مراحل طراحي و ساخت ، چنان به درازا كشيد كه اولين فروند از ده فروند پيش نمونه اوليه تي – 10 در 20 مه 1977 براي نخستين بار پرواز كرد. چون مطالعات رايانه اي نشان داد كه طرح جديد ، در مقايسه با رقيب غربي اش ، يعني اف-15 آمريكاي ، ويژگي هاي ضعيف تري دارد ، ميخائيل سيمونوف تصميم به تكرار مراحل طراحي گرفت . با حفظ بعضي از قسمتهاي نماي عمومي طرح ، بقيه قسمتها مجددا طراحي شد ، و هفتمين فروند پيش نمونه تي-10 با ساختار اصلاح شده اي در 20 آوريل 1981 پرواز كرد . ويژگي اين طرح اصلاح شده ، ناپايداري آئروديناميكي هواپيما بود كه با استفاده از سيستم كنترل پرواز با سيم مهار مي شد . پس از آزمايشهاي پروازي ، هواپيماي جديد را سوخو-27 ناميدند ، و از سال 1983 توليد آن را آغاز كردند.
تمام چيزهايي كه در مورد آن گفته ميشود و حتي اسمي كه براي آن انتخاب شده است، همگي بر پايه حدسيات و مشاهدات غير علمي افراد مختلفي است كه اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول متجددان X دارند كه به صورت قطعي نميتوان اين گفتهها را تاييد يا رد كرد.
اما «آئورورا» چيست؟ اولين بار در سال ۱۹۸۶ در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا يك درخواست يك خطي ديده ميشد كه زير اين برگه نوشته شده بود «آئورورا» و براي آن معادل ۲ /272 ميليارد دلار بودجه درخواست شده بود كه نشان از اهميت و عظمت اين طرح ميداد.
بعدها در سال ۱۹۹۴ بن ريچارد يكي از صاحبنظران صنعت هوايي آمريكا اعلام داشت كه اين نام، اسم رمزي بود براي طرحATB.
ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معناي بمب افكن با فناوري پيشرفته است كه شركت نورثروپ (Northrop) و به پيشنهاد لاكهيد (Lockheed) در اواخر سال ۱۹۸۱ ميلادي آن را در مناقصه اي در وزارت دفاع آمريكا برنده شدند كه B-2 ملقب به اسپريت به معناي «شبح» نتيجه اين طرح بود. از آن جا كه هنوز همB-2 جانشين خاصي پيدا نكرده است نميتوان آئورورا را يك ATB و در نتيجه جانشين B-2دانست.
اس ۳۰۰ سامانه دفاع موشکی ساخت کشور روسیه است . این سامانه موشکی سطح به هوا و با قابلیت خود کششی می باشد این سامانه که انواع مختلفی دارد در سال ۱۹۷۰ توسط شرکت همکاریهای صنعتی آلماز برای نیروی دفاع هوایی شوروی ساخته شد.
نخستین مدل اس ۳۰۰ با نام اس ۳۰۰ پی در سال ۱۹۷۹ در شوری سابق عملیاتی شد. یکی دیگر از سامانه های اس ۳۰۰ به نام اس ۳۰۰ پی ام او یکی از قویترین موشک های سطح به هوا با قبلیت استفاده در تمام ارتفاع ها است که این توانمندی را دارد تا ۱۰۰ هدف مختلف را رهگیری و با ۱۲ هدف درگیری مستقیم داشته باشد.
زمان آماده سازی مدل اس ۳۰۰ پی ام او حدود ۵ دقیقه می باشد و موشک های آن از نوع انبار شدنی است که تا پایان عمر مفید خود این قابلیت را دارند که مثل مهمات معمولی نگهداری شوند.
در مدل های جدیدتر اس ۳۰۰ که قابلیت اجرای تاکتیک ” بزن دررو ” را دارند بقا پذیری سامانه به شدت افزایش یافته است ..
ادامه مطالب به همراه عکس های بیشتر در ادامه مطلب....
موشک ضد کشتی روسی موسکیت 3 ام 82 یا اس اس ان 22 سان برن مطالعه این مقاله رو به افرادی که فکر میکنن ناوهای امریکایی شکست ناپذیرند توصیه میکنم .در این مقاله قصد دارم به معرفی مخربترین و وحشتناک ترین موشک ضد کشتی عملیاتی حال حاضر جهان بپردازم.موشک کروز ضد کشتی روسی موسکیت 3ام82 با کد ناتوی : اس اس ان 22 سان برن .
این موشک با بیشینه سرعت سه برابر صوت ( 1020 متر بر ثانیه!!!) و بیشینه ارتفاع پرواز 20 متر و یک سر جنگی مخرب 300 کیلویی میتواند برای هر کشتی جنگی در حکم یک کابوس واقعی باشد .این موشک در اختیار 4 کشور روسیه اوکراین چین و ایران است. روسیه با این موشک توانایی در خطر انداختن ناوگان ناتو در دریای سیاه و اقیانوس آرام را دارد . چین نیز با مسلح کردن موشکهای سان برن با کلاهک های اتمی و هدف رفتن آنها یه سوی جزیره تایوان کابوس یک جنگ اتمی را آغاز کرده است .
ادامه مطلب را به همراه عکس های بشتر در ادامه مطلب مشاهد کنید...
برای اولین بار ربات مسلح بدون سرنشین ۴ در ۴ قابل کنترل از راه دور و همچنین با قابلیتهای برنامهریزی جهت انجام ماموریتهای شناسایی و رزمی، حمل حدود ۶۰۰ کیلوگرم محموله و نصب یک سلاح اجتماعی متوسط (تیربار ۷.۶۲ میلیمتری یا تیربار ۱۲.۷ میلیمتری یا ۲ موشک پدافند هوایی یا ۲ موشک ضد زره) و شعاع عملیاتی عملکرد بدون سرنشین در فاز اول: دو کیلومتر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، محققان آمریکا روبات ماهی با توان حرکت زیر آب را در سواحل ایالت ویرجینیا مورد آزمایش قرار دادند.
روبات شناگر که به شکل ماهی و بر اساس تقلید حرکات ماهیهای واقعی طراحی شده است، یک و نیم متر طول و ۴۵ کیلوگرم وزن دارد و با سرعت ۷۵ کیلومتر در ساعت حرکت میکند.
مشخصات این روبات امکان میدهد که از آن برای انجام عملیات جاسوسی و کشف مین در آبهای ساحلی و همچنین برای حمل بار استفاده شود.
پروژه روبت ماهی از سال 1993 کلید خوردوانتظار میرود که پیشرفته ترین نوع آن در سال آینده میلادی پس از آزمایشات و تستهای مورد نظر در اختیار کاربران قرار داده شود.
اولین بار در سال 1980 میلادی در کارخانه بالگرد سازی میل روسیه بررسی و طراحی بالگرد ترابری چند منظوره mi-38 را برای جانشینی و تعویض بالگردهای قدیمی و معروف mi-8 که به مدت چندین دهه در یگانهای ارتش روسیه و بخش های غیر نظامی فعال بودند صورت گرفت.
در سال 1993میلادی ساخت دو فروند بالگرد mi-38 در کارخانه میل واقع در شهر کازان مرکز جمهوری تاتارستان در دست بررسی و تولید قرار گرفت با توجه به مشکلات مالی دولت روسیه در سالهای 1990 تا 2000میلادی پروژه ساخت این بالگردها تا سال 1998 میلادی به تعویق افتاد.
در سال 2003 میلادی یک نمونه از بالگرد چند منظوره mi-38 ساخته و تولید گردید و آزمایشهای پروازی توسط کارشناسان کارخانه میل در روی آن انجام گرفت پس از پروازهای آزمایشی بسیار زیاد برای اولین بار در سال 2013 میلادی بالگرد mi-38در معرض دید عموم و برای ارائه و فروش در بازارهای داخلی و خارجی قرار گرفت، بالگرد mi-38 با کاربریهای مختلف توانائی حمل و جابجائی مسافر تا 32 نفر، حمل بار در داخل کابین و یا در زیر بدنه بصورت آویزان ، حمل و انتقال مجروحان جنگی ، بیمارستان پرنده ، وی ای پی V.I.P و استفاده برای شناسائی و گشت نجات افراد آسیب دیده مورد استفاده قرار میگیرد و در مدل نجات این بالگرد جرثقیلی با توانائی بلند کردن باری را از روی سطح زمین تا وزن 300 کیلوگرم را نصب گردیده است.
کارخانه بالگرد سازی میل با ساخت پروژه بالگرد mi-38 قصد فروش آنرا در بازار کشورهای اروپائی و آسیای و امریکای جنوبی را دارد بنابراین در ساخت این بالگرد از حداکثر توان در نوآوری و طراحی ساخت و بالابردن کیفیت قطعات استفاده گردیده است ، بالگرد mi-38 از یک پروانه شش پره اصلی و ملخ تثبیت دُمی چهار پره ایکس شکل X بهره می برد، طراحی ملخ تثبیت دمی ایکس شکل (X ) باعث کمتر شدن صدا گردیده و در ساختنش از مواد کامپوزیتی نوینی استفاده گردیده است.
محل بار بالگرد mi-38 بزرگ و جادار می باشد و حجم بار آن برابر با 5/29 متر مکعب و ابعادی با طول 7/8 متر و عرض 35/2 متر و ارتفاع 85/1 متر می باشد و حمل بارهای حجیم به آسانی در آن جای میگیرد. رمپ و درب بزرگ در عقب بالگرد نصب گردیده است که میتوان بارهای بزرگ و یا اتومبیلهای نظامی را در داخل آن جای داد و یک درب کشوئی هم در بغل بالگرد قرار گرفته است که برای سوار شدن و یا خروج مسافران و بارهای کم حجم مورد استفاده قرار میگیرد، در کابین خلبان بالگرد mi-38 سیستمهای ناوبری جدید و مدرنی نصب گردیده است که به خلبان و مهندس پرواز بالگرد در هدایت و پرواز آن کمک بسیار شایانی می کنند.
در بالگرد mi-38 از موتورهای مدل PW127TS ساخت کمپانی "پرات اند اویتنی " کشور کانادا و یا موتورهای مدل ТV7-117V ساخت کارخانه موتور هواپیما سازی "کلیموف" روسیه می توان بکار برد.
تا کنون (پایان سال 2013 میلادی) بالگرد mi-38 پنج رکورد جهانی در کلاس خود را به ثبت رسانیده است از قبیل پرواز تا ارتفاع 8620 متری ، پرواز تا ارتفاع 3000 متری در زمان شش دقیقه، پرواز تا ارتفاع 6000 متری در زمان ده دقیقه ،پرواز تا ارتفاع 7895 متری با یک تن بار ، پرواز تا ارتفاع 7020 متری با 2000 کیلوگرم بار می باشد.
ويژگيهای بالگرد ترابری چند منظوره mi-38 روسیه:
خدمه پرواز(نفر): 2
طول (متر) : 25.22
قطر چرخانه(ملخ) اصلی(متر) : 21.10
قطر چرخانه (ملخ) دوم (متر) : 3.84
ارتفاع (متر) : 5.56
عرض (متر) : 4.50
وزن خالی(کیلوگرم): 8300
وزن با بار کامل(کیلوگرم): 14200
ماکزیمم وزن با بار (کیلوگرم): 15600
پيشرانه :دو دستگاه موتور توربو شفت مدل 2 GТD PW-127T/S
قدرت موتور(اسب بخار) :2 х 2500 و با حداکثر توان خروجی هر موتور 3500 اسب بخار.
بيشينه سرعت پرواز(كيلومتر برساعت): 285
برد پروازی (كيلومتر): 1350
حداکثر شعاع پروازی (كيلومتر): 820
سقف پرواز خدماتی(متر): 2500
ماكزيمم سقف پرواز خدماتی (متر): 5200
قیمت هر فروند mi-38 بالگرد 15تا 17 میلیون دلار آمریکا می باشد.
مسلسل سبک ОА-10 DMR توسط کارشناسان کارخانه اسلحه سازی Oberland Defence کشور آلمانی طراحی و ساخته شده است این سلاح از فشنگ کالیبر 308 وینچستر استفاده میکند اسلحه مدرن و خوش دستی است و دقت زیادی در نشانه روی و اصابت به اهداف دارد.
در کمپانیهای اسلحه سازی اروپای غربی بندرت اسلحه ای با دقت اسلحه ОА-10 DMR طراحی و ساخته شده است که در میادین جنگ هم کار مسلسل سبک را انجام دهد و هم دقت اسلحه های مخصوص نیروهای تکتیرانداز را داشته باشد.
مسلسل ОА-10 DMR با فشار غیر مستقیم گاز باروت مسلح می شود و امکان شلیک بی وفقه آنی چند گلوله به یک هدف را به نیروی تکتیرانداز میدهد و نیروی تکتیرانداز وقتی را برای کشیدن گلنگدن و جاگذاری فشنگ در جان لوله اسلحه تلف نمیکند (اسلحه های تکتیرانداز ساخته شده درکشورهای غربی برای استفاده بیشتر از انرژی ناشی از سوختن باروت از مسلح کردن دستی سلاح استفاده میکنند).
نوآوریهای بکار رفته در طراحی این سلاح در سیستم مسلح کردن مجدد اسلحه است که بر عکس سلاحهای ساخته شده در غرب که اغلب بصورت فشار مستقیم گاز باروت مسلح میگردد این سلاح با فشار غیر مستقیم گاز باروت مسلح میگردد و البته فاقد پیستون حرکت برگشتی مجددگلنگدن می باشد، در این سلاح گاز حاصل از سوختن باروت از طریق سوراخی که در جدار داخلی لوله اسلحه تعبیه شده است و توسط لوله ای این گاز از داخل بدنه اسلحه به جان لوله اسلحه میرسد و گلنگدن و آلات متحرک را به عقب می برد و اسلحه دوباره مسلح می شود.
دسته مسلح کردن سلاح (گلنگدن) به شکل حرف لاتین Tمی باشد که در انتهای بدنه اسلحه قرار گرفته است و بر خلاف سلاحهای ساخته شده تاکنون در حین شلیک گلوله حرکت و جابجا نمی شود و منفذ پرتاب پوکه خالی شده برای جلوگیری از ورود گرد و خاک با درب کوچکی فنری بسته میشود، برگه ضامن اسلحه در دو حالت عمل میکند و در بالای قبضه و روی بدنه اسلحه نصب گردیده است.
ویژگیهای مسلسل آلمانی ОА-10 DMR به شرح زیر می باشد:
کالیبر(م م ): 7,62×51 / .308 Win
طول اسلحه(م م): 1020
طول لوله اسلحه(م م) : 457
وزن اسلحه بدون مهمات و دوربین اپتیکی (کیلوگرم) :4.3
سرعت اولیه گلوله(متر/ثانیه): 823
ظرفیت خشاب اسلحه(گلوله):20
قیمت تمام شده هر قبضه مسلسل در بازار 30000 یورو می باشد.
به گزارش ایرنا،از دیفنس DEFENCE این سگ روبات به نام «سگ بزرگ» اولین آزمایش نظامی خود را در هاوایی به همراه یک تفنگدار دریایی انجام داد.
ساخت این سگ روبات که رسما به «سیستم پشتیبانی گروه پیاده» معروف است پنج سال زمان برده است.
سگ روبات می تواند راه برود و در زمین های ناهموار بدود و با حمل یک بار 400 پوندی(181.43 کیلوگرم) از تسلیحات پشتیبانی خوبی از سربازان پیاده نظام داشته باشد.
روبات ها هر روز هوشمندتر می شوند و از آن ها برای اهداف مختلفی مانند کارهای منزل، نجات و حتی جنگ استفاده می شود.
بر اساس اعلام پنتاگون تا 10 سال آینده در ارتش آمریکا به ازای هر یک سرباز 10 روبات فعال خواهد بود.
استفاده از روبات های قاتل نیز در ارتش آمریکا در چند سال اخیر به کار گرفته شده است . موضوعی که مخالفت بسیاری از نهادهای حقوق بشری در جهان را به ایجاد کرده است.
ادامه مطالب به همراه عکس های بیشتر را در ادامه مطلب مشاهده کنید...
نقایص نفربر زرهی به عنوان خودروهای جنگی، همچون زره نازک و قدرت شلیک محدود به ایجاد راهکارهایی جهت اصلاح خودروهای جنگی پیاده نظام در اواخر دهه 1960 منجر گردید.
در این طرح به جای ساخت خودرویی که بتواند فقط نیروهای پیاده نظام را تا میدان جنگ حمل کند، به طوری که آنها برای جنگیدن مجبور به پیاده شدن از خودرو باشند، طرحی به نام IFV ارائه شد که با آن نیروها در حالی که داخل خودرو هستند، می توانند با سلاح هایشان به جنگ دشمن بروند و با آن درگیر شوند و در عین حال به واسطه زره خودرو حفاظت شوند.
Bradley IFV که از طرح های شوروی و آلمان اقتباس شده بود، در سال 1981 وارد تولید شد. این خودرو که M-2 نیز نام دارد، به علت دارا بودن زره فاصله دار و لایه لایه در قسمت بالای بدنه آلومینیومی خود، نسبت به M-113 ، حفاظت بیشتری برای مسافران خود به عمل می آورد.Bradley همچنین با دارا بودن توپ 25 میلیمتری از قدرت شلیک بالاتری برخوردار است و می تواند گلوله های اورانیوم تهی شده را شلیک کند.
قیمت هریک از مدل های M2A2 و M3A2 1/25 میلیون دلار و قیمت مدل های جدید M2A3 و M3A3 که صنایع دفاعی ایالات متحده از سال 2001 میلادی شروع به تولید آنها کرده 1/54 میلیون دلار است. M2 و M3 نفربرهای زرهی سبکی به حساب می آیند که برای فراهم آوری سرعت مناسب طرلحی شده اند. یک برادلی استاندارد 24/9 تنی، توسط پیشرانه 8 سیلندر دیزلی سوپر شارژر دار با قدرت 500 اسب بخار نیرو می گیرد. برادلی با نسبت نیرو به وزن 20 اسب بخار برای هرتن می تواند به بالاترین سرعت 64/4 کیلومتر در ساعت در جاده های هموار بدست یابد. در مقایسه، تانک M1 Abrams از یک موتور با قدرت 1500 اسب بخار بهره می گیرد و سرعت آن به 48/3 کیلومتر در ساعت می رسد. (مشخصات تانک ویرانگر آبرامز M1 در شماره 15 ماهنامه نواور چاپ شده است). مدل های برادلی گنجایش سوختی بین175 تا197 گالن (662 تا 746 لیتر) دارند.
یک برادلی M2A2 ارتقا یافته دارای موتوری با 600 اسب بخار قدرت است که نسبت نیرو به وزن 24 اسب بخار برای هر تن را فراهم آورده است. برادلی توانایی عبور از هر منطقه و مسیری را دارد؛ حال این مسیر، آبی باشد یا خاکی و می تواند در 5 دقیقه به یک وسیله نقلیه آبی تبدیل شود. حداکثر سرعت این نفربر در آب نیز به 6/4 کیلومتر در ساعت می رسد. نفربر M2 دارای 3 خدمه است که شامل فرمانده، توبچی و راننده می شود. مدل پایه M2 می تواند 7 سرباز مجهز و مسلح را با خود حمل کند. این در حالی است که مدل تغییر یافته M2A2، 6 سرباز و مدل M3 که خصوصیات تهاجمی بیشتری دارد تنها دو سرباز، علاوه بر سه خدمه خود جابجا می نماید.
راننده در سمت چپ قسمت جلویی برادلی قرلر می گیرد و افراد داخل آن نیز برای دیدن محیط پیرامون خود تنها می توانند از پریسکوپ استفاده کنند. مکان قرارگیری راننده به تنهایی دارای4 پریسکوپ است و پریسکوپ مرکزی آن نیز توانایی دید در شب را دارد. فرمانده در سمت چپ جنگ افزار اصلی قرار می گیرد. یک فیلتر هوای M13A1 در محل قرارگیری او نصب شده تا او را از حملات گازهای خطرناک مصون دارد. توبچی نیز در سمت چپ تورت (turret) جای گرفته است.(تورت قسمت بزرگی از وک برادلی بوده که مجهز به یک مسلسل است.) کابین مخصوص قرارگیری سربازان در عقب برادلی تعبیه شده است. این کابین شامل یک دریچه یک تکه در سقف و یک در عقبی هیدرولیکی است که پس از باز شدن به صورت شیب دار بر روی زمین قرار می گیرد. برادلی مجهز به سیستم ردیابی و سرکوب آتش است و نیز اتقک مرکزی آن در برابر حملات اتمی، بیولوژیکی و شیمایی ایمن است. این نفربر توسط زره آلومینومی پوشانده شده و قسمت عقب و کناره ها نیز با زره های چند لایه پوشانده شده است. تورت نیز یک لایه اضافی فولاد دارد و قسمت زیرین بدنه دارای زره های ضد مین هستند.
تاریخچه
عمر نلسون برادلی در زمان جنگ جهانی دوم، در سال1981 در گذشت. سال مرگ او مصادف با ورود نفربرهای جدید به ارتش ایالات متحده بود و آنها را به احترام او برادلی نامیدند.این نفربر پس از ورود به نیروی زمینی، جایگزین M113 شد. تنها چند سال پس از آن پایداری و قدرت تهاجمی برادلی نظر همه را به خود جلب کرد. این نفربر زرهی در سال 1985 از یک عملیات آزمایش هولناک که در آن چندین جنگ افزار آمریکایی و روسی برای انهدام آن بکار گرفته شدند، پیروزمندانه بیرون آمد. در 1988، اصلاحاتی در دو مدل M2A2 و M3A2 به عمل آمد گه شامل موارد ذیل بود: زره کامپوزیت جدید-افزایش ظرفیت نگهداری مهمات برای حفاظت بیشتر از افراد-بهبود خصوصیات حرکتی در آب-بهبود سیستم تعلیق مدل های ارتقا یافته M2A3 و M3A3 پس از عملیات طوفان صحرا معرفی شدند، از نظر تکنیکی پیشرفته ترین مدل های برادلی به حساب می آیند و در سال1994 به تولید رسیدند. این مدل ها شامل موارد ذیل بود:
واحد نمایش فلت برای فرمانده برادلی
واحد حافظه انبوه
واحد نمایشی برای راننده
و واحد نمایشی برای افراد در کابین عقب
طبق نظر سازنده، با ایحاد و اصلاحات مستمر در برادلی، این نفربر زرهی تا سال 2025 میلادی یکی از جنگ افزارهای کلیدی به حساب خواهد آمد.
ادامه مطلب به همراه عکس های بیشتر در ادامه مطلب....
در سال 2004 ایران یک مدل جدید از موشکهای
ضد کشتی را بر مبنای موشک چینی کرم ابریشم را با برد و سرعت بیشتر طراحی نمود و به تولید انبوه رساند
این موشک با توجه به سرعت زیاد آن یکی از خطرناک ترین موشک های ضد کشتی است که امکان هر گون تحرکی را از حریف صلب میکند
مشخصات:
نوع: موشک ضد کشتی
سرعت: بین0.8 تا 1 ماخ
طول:7.8 متر
وزن: 2998 کیلوگرم
برد: 135 تا 200 کیلومتر
ارتفاع پرواز:30 تا 50 متر
نوع سیستم راداری: رادار مونو پالس (فعال)
وزن سر جنگی: 512 کیلوگرم
موتور: یک موتور سوخت مایع بهمراه یک بوستر سوخت جامد
ضد کشتی نصر:
این موشک ماهیتی همچنان نامشخص دارد اما اولین بار در نمایشگاه هوایی ایران در سال 2004 به نمایش درآمد این موشک یک موشک تاکتیکی جدید بحساب می آید
این موشک در حالت راداری تا 35 کیلومتر برد دارد با این وجود همچنان اطلاعات چندانی از آن در دست نیست
9-موشک ضد کشتی فجر دریا:
این موشک نیز یکی از موشک هاییست که اطلاعات کمی در مورد آن انتشار یافته این موشک یک موشک ضد کشتی هوا پرتاب است و تاکنون شلیک آن از هلیکوپتر های سی کینگ نیروی دریایی آزمایش گردیده
موشک حوت، یک موشک یا اژدر دارای پیشرانه راکتی سطح به دریا و زیرآبی تولید ایران است که نخستین بار در ررزمایش پیامبر اعظم بهار سال ۱۳۸۵ آزمایش شد. چنین موشکی قادر به سوراخ کردن بدنه اغلب کشتیهای جنگی آمریکایی است و نیروی دریایی آمریکا راهکار دفاعی چندانی برای دفاع در مقابل چنین جنگ افزاری ندارد. تصاویر این موشک شباهت قابل توجهی را با موشک VA-111 Shkval نشان میدهد که روسیه در سال ۱۹۹۵ آن را طراحی کرد. به همین دلیل بحثهایی در مورد احتمال خرید آن از روسیه یا قرقیزستان (جایی که کارخانه تولید این موشک در آن واقع است) مطرح شده است. ریچارد فیشر از قول منابع تایوانی نوشته که چین توانایی مهندسی معکوس برخی از انواع VA-111 را دارد و در نتیجه احتمال دارد منبع تکنولوژیکی حوت از طریق چین فراهم شده باشد.
حوت در واقع یک موشک است نه یک اژدر که با توليد حبابهاي بخار كه از نوك دماغه و پوسته خود خارج مي كند لايه اي از گاز در اطراف خود شكل مي دهد و بدين ترتيب خود را از تماس مستقيم با آب و پساي قابل ملاحظه ناشي از آن دور مي كند.
موشك ايراني " حوت " يكي از سريع ترين موشك هاي رادارگريز آبي جهان است كهمعادل 100 متر در ثانيه سرعت دارد كه حدود 3 برابر بيشتر از آن موشكي سرعت دارد كهآمريكايي ها از داشتن آن به خود مي بالند.
فناوري ساخت چنين موشكي فقط در اختيار ايران و روسيه (موشک اشکوال) است و به حتم در صورت پرتاب 2 عدد از اين موشك ها ناوهای آمريكايي حاضر در خلیج فارس بدون داشتن راه فراري ضربه اي سخت و مهلك متحمل خواهند شد.
ادموند پوپ کارشناس اطلاعاتی نیروی دریایی هم اعلام کرد که این موشک عینا مشابه طراح روسها نیست اما روسها در طراحی آن مشارکت داشتهاند. وی گفته که در اواخر دهه ۱۹۹۹ از طریق مقامات دولتی روسیه از همکاری آنها در این پروژه مطلع شده است. مقامات ایرانی آن را سریعترین اژدر دنیا خواندهاند و به گفته علی فدوی جانشین فرمانده سپاه پاسداران این موشک میتواند به سرعت ۲۲۳ مایل در ساعت برسد. امکان نصب کلاهک هستهای بر روی برخی انواع Shkval وجود دارد اما مقامات ایرانی در مورد این که آیا میتوان از حوت برای شلیک بمب هستهای استفاده کرد یا خیر چیزی نگفتهاند.
همچنين "حوت" علاوه بر پرسرعت و ترسناك بودن توانسته اين ويژگي را داشته باشد كه با بهينه سازي مناسب (كه به همت سپاه پاسداران صورت گرفته است ) دقيقتر از موشك مشابه روسي هدف مورد نظر را ارزيابي كند.
موشك انداز های این موشك كاملا رادارگریز بوده و از دید رادارهای دشمن مخفی می مانند .
در سال 1385 و در رزمایش پیامبر اعظم (ص )3 با آزمایش " حوت " حیرت بیش از بیش جامعه جهانی از قدرت بلامنازع این موشک رقم خورد .
در این رزمایش،اژدری با سرعت 100 متر بر ثانیه(360 کیلومتر در ساعت) ازمایش شد كه این موشك با تولید حبابهای بخار كهاز نوك دماغه و پوسته خود خارج می كند لایه ای از گاز در اطراف خود شكل می دهد وبدین ترتیب خود را از تماس مستقیم با آب و پسای قابل ملاحظه ناشی از آن دور میكند، این اژدربه طور کامل در ایران صنعتی شده و تولید بومی آن 100% است.
هر چند به دليل اينکه اين موشك از هدايت پدافند غيرعامل بهره مي برد و از توضيحو تشريح در خصوص آن خودداري ميكنیم ولي همين قدر كافي است كه بگویيمسرعت متوسط "حوت" 4 برابر اژدر معمولي زير دريايي است.
این موشك قابلیت پرتاب از روی شناورو یا زیردریایی در عمق 100 متری را دارد و با سرعت حدود 50 نات (93 كیلومتر برساعت) كپسول پرتاب خود را ترك می كند و با فرو رفتن در آب و رسیدن به عمق مناسب،موتور خود را روشن كرده و به سمت هدف راهی می شود.
حالا این اصل را در نظر گرفته می شود کهشناورهایمتوسط و بزرگتر از متوسط هیچ شانسی برای فرار از اژدر حوتندارند. بنابراین با شلیک دو اژدر حوت( درقسمت بالااشاره شد) و باصرف هزینه 2 میلیوندلار می توان به آمریکاچهار میلیارد و پانصد میلیون دلار ضرر بزنیم یعنی 900 برابر. البته هر ناوهواپیما بر در اطراف خود همیشه چندین کشتی جهتپشتیبانیتدارکاتی و نظامی و دفاعی دارد. با غرق شدن یک ناو هواپیما برتمام ناوگان پشتیبانی آن آسیب پذیر می شوند و این یعنی همان بلایی کهنیرویدریایی ما در جنگ هشت ساله بر سر نیروی دریایی عراق آورد.
جنگ چاکو، جنگ جهانی دوم
جنگ داخلی اسپانیا، جنگ ایران و عراق
تاریخچه تولید
تولید شده در
۱۹۲۴ تا ۱۹۴۲
گونهها
برنو کوتاه
ویژگیها
وزن
۴٫۲ کیلو
طول
۱۱۰ سانتیمتر
سربازان ارتش چکسلواکی با تفنگهای برنو
موزر ژ۹۸ سلاح سازمانی ارتش آلمان بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۳۵ که برنو بر اساس آن طراحی شد.
بـِرنو (به چکی: vz. 24) تفنگی گلنگدنی از خانواده موزر 98 است که پس از جنگ جهانی اول در چکسلواکی طراحی و بین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۴۲ در این کشور تولید شد.
کالیبر برنو مثل دیگر تفنگهای موزر ۷٫۹۲ میلیمتر است و از فشنگ های موزر ۷٫۹۲x۵۷ استفاده میکند. طول لوله آن ۶۰ سانتیمتر است که در مقایسه با موزر ۹۸ پانزده سانتیمتر کوتاهتر و خوشدستتر است. مبنای نظری انتخاب لوله کوتاهتر این بود که کوتاه شدن لوله تفنگ تاثیر ناچیزی بر خصوصیات بالستیکی گلوله و در نتیجه دقت آن در بردهای متعارف جنگی میگذارد یا به عبارت دیگر کاهش دقت تفنگ با کوتاهشدن لوله در مسافتهای کوتاه و متوسط ناچیز است اما کاربردپذیری و خوشدستی آن را بسیار افزایش میدهد.
واژه vz. که در نام دیگر تفنگهای چکسلواکی نیز دیده میشود- مخفف واژهٔ چکی vzor به معنی مدل است و ۲۴ نیز به سال آغاز تولید و انتخاب این تفنگ به عنوان سلاح سازمانی نیروهای مسلح چکسلواکی اشاره دارد. برنو نیز نام شهری است که یکی از کارخانههای اصلی تولید این تفنگ در آن قرار داشت و تفنگهای ارتش ایران در آنجا تولید میشد.
برنو علاوه بر چکسلواکی در کشورهای دیگری همچون رومانی، تایلند، چین، گواتمالا، اکوادور، ترکیه، بولیوی و ایران نیز به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. بیشتر تفنگهایی که به سفارش کشورهای امریکای جنوبی تولید شدند با کالیبرهای ۷x۵۷ موزر اسپانیایی و ۷٫۶۵x۵۳ آرژانتینی ساخته میشدند. پس از اشغال چکسلواکی توسط المان در سال ۱۹۳۸ کارخانههای تولید این تفنگ به دست آلمانیها افتاد و تولید آن با توجه به شباهت بسیار به تفنگهای موزر ژ۹۸ و کارابینر ۹۸ ادامه یافته و تفنگهای موجود به راحتی وارد ارتش آلمان شده و در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفتند.
برنو کوتاه با نام چکی vz. 33 مدل کوتاهتر و سبکتر برنو است که تولید آن از سال ۱۹۳۳ آغاز شد و تفاوت جزئی با کارابینر98 سلاح سازمانی ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم دارد. در این مدل وزن سلاح از ۴٫۲ به ۳٬۳۵ کیلو و طول آن از ۱۱۰ سانتیمتر به ۱۰۰ سانتیمتر کاهش یافتهاست.
تفنگ برنو در ایران
فشنگهای ۷٫۹۲ در ۵۷ میلیمتری برنو
تا قبل از سال ۱۳۰۹ در نیرو های مسلح ایران تفنگهای مختلفی شامل مدلهای مختلف تفنگهای موزر آلمانی، تفنگهای نوغان (Mosin Nagant) روسی و انفیلد و دیگر تفنگهای انگلیسی کاربرد داشت. رضا شاه که به خطرات استفاده سربازان از تفنگهای متفاوت آگاه بود تصمیم به انتخاب یک سلاح سازمانی برای ارتش ایران گرفت، در روز هفتم بهمن ماه ۱۳۰۹ (۲۷ ژانویه ۱۹۳۰) درپی یک بررسی طولانی، رضا شاه که فرمانده کل نیروهای مسلح بود موافقت کرد که یکی از مدلهای «ماوزر» پس از یک دوره آزمایش چندساله، تفنگ رسمی ارتش ایران شود. این آزمایش روی ماوزرهای «ویزی ۲۴» (VZ24) ساخت سال ۱۹۲۴ چکسلواکی صورت گرفت و ستاد ارتش در سال ۱۹۳۴ (۱۳۱۳) به آن نمره قبولی داد. کارخانه ماوزر بعداً شعبه خود را در شهر «برنو» واقع در ایالت موراویای چکسلواکی دایر کرد و دولت ایران که مشتری کمپانی «اشکودا» بود ترجیح داد که تفنگهای ماوزر ساخت شهر برنو را خریداری کند. از آن پس در ایران نام «برنو» بر تفنگهای ماوزر گذارده شد که پنج تیر و تک تیر بودند. از دهه ۱۹۴۰، ایران خود دست به ساختن برنو زد و آن را در کارخانههای تسلیحات (معروف به مسلسلسازی واقع در نزدیکی دوشان تپه) تولید کرد.
در سال ۱۹۳۵ ارتش آلمان نیز تصمیم به انتخاب مدل کوتاهتر و سبکتری از موزر به عنوان سلاح سازمانی گرفت، تصمیمی که پیشتر در بریتانیا نیز با انتخاب مدل کوتاهتر اسامالئی انفیلد گرفته شده بود. موزر کارابینر۹۸ که شباهت بسیار زیادی به برنو داشت در سال ۱۹۳۵ جایگزین موزر ژ۹۸ به عنوان سلاح سازمانی این کشور شد. این تفنگ بلافاصله مورد توجه سربازان ارتش قرار گرفت، این سلاح آنچنان خوشدست بود که تا پایان جنگ جهانی دوم استفاده میشد. هنگامی که آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد تفنگ ام 1 سلاحی بود که آمریکاییها با آن میجنگیدند. ام۱ برخلاف تفنگهای روز دنیا از سیستم نیمهاتوماتیک استفاده میکرد و برای شلیک دوباره نیاز به کشیدن گلنگدن نداشت. این سیستم هرچند دقت تفنگ را کاهش و وزن سلاح را افزایش داده و احتمال گیر کردن و داغ کردن آن را بالا میبرد اما قدرت آتش و سرعت بسیار بیشتری را به سربازان به خصوص در فاصلههای کوتاه میبخشید. تفنگهای موزر با آنکه بسیار خوشدست بود ولی در جنگهای تن به تن از فاصله نزدیک به کارامدی ام یک نبود. زیرا گلنگدن آن باعث کند شدن عملکرد آن میشد. به همین سبب با آنکه دقت تیر ام یک از برنو کمتر بود ولی تا آنکه گلنگدن آن کشیده شود، سربازان آمریکایی توان شلیک هشت تیر پیاپی را داشتند. به همین جهت در اواخر جنگ آلمان نازی مدل اس تی جی 44 که تفنگی اتوماتیک با فشنگ کوتاهتر و برد کمتر بود را وارد خدمت کرد.
برنو آنچنان مدل موفقی بود که با گذشت سالها حتی مدلهای باقیمانده در اسلحهخانههای ارتش ایران در اواخر جنگ ایران و عراق هنگامی که سایه فقر بر ارتش ایران گسترده شده بود، به عنوان سلاح تک تیرانداز همانند جنگ اول و دوم جهانی مورد استفاده قرار گرفتند.
مدلی که در ایران با نام برنو شناخته میشود مدلیست که به ایران فروخته شده بود. این سلاح با توجه به دقت بسیار بالا حتی امروزه نیز مورد توجه تیراندازان و شکارچیان قرار دارد. امروزه مدل بهینهسازی شده همین سلاح گلولهزنی برای استفاده شخصی همانند شکار توسط ماوزر و دیگر کارخانههای اسلحه سازی ساخته میشود. همچنین بسیاری از تفنگهای گلوله زنی سیستم گلنگدن بر پایه این سلاح را دارند. زمانی که سلاح ام یک وارد خدمت ارتش ایران شد، ارتش بسیاری از سلاحهای برنوی باقیمانده را فروخت، برخی از آنها با مزایده وارد بازار داخلی شدند که همکنون نیر با وجود کارکرد دراز مدت همچنان در دست شکارچیان داخلی بسبب نبود سلاحهای جدید میگردند و برخی نیز به خارج فروخته شدند و برخی بعنوان آهن پاره روانه صنایع فولاد شدند. امروزه بسیاری از کلکسیونرهای سلاح علاقهمند خرید مدلهای آنتیک این سلاح هستند. نشانهایی که درست جلوی گلنگدن روی جان لوله قرار دارد حکایت از ارتشی دارد که آن سلاح در آن خدمت کرده، امروزه میتوان در کلکسیونها سلاحهای برنوی متعلق یه ارتش ایران، عثمانی و امپراتوری المان را یافت.
همچنان که ذکر شد برنو مشتریان بسیاری در سراسر جهان دارد، بهمین سبب کارخانه اسلحه سازی ماوزر که هم اکنون تبدیل به کارخانهٔ اسلحه سازی با تولید مصارف شخصی شده، این سلاح را در انواع و کالیبرهای گوناگون میسازد. گراورها و قنداقهای آنها بسیار گوناگون بوده و برخی از آنها با گراورکاریهای بینظیری ساخته شده و با قیمتهای کلان هزاران دلاری مشتریان خاص خود را مییابند و برخی در ساده ترین شکل ممکن با قنداق پلاستیکی بدون گراور به قیمت چند صد دلار قروخته میشوند. در سلاحهای شکاری، علاوه بر مارک و جنس قلمکاریهای موسوم به گراور عمده تعیین کنندهٔ قیمت سلاح میباشد.
تفنگ برنو پس از ورود به ایران در ردیف سلاحهای سازمانی ارتش قرار گرفت امابا ورود تفنگ ام ۱ جای خود را به این تفنگ نیمه خودکار داد. اما همچنان جایگاه خود را در بین مردم و بخصوص عشایر لر حفظ نمود چرا که به عقیده آنها برنو بهترین بوده و هست. دسترسی عشایر به این سلاح بعد از شهریور ۱۳۲۰ و انحلال ارتش ایران در پی حمله متفقین صورت گرفت.
برنوهای ساخت ۱۳۰۹ و ۱۳۱۷ از اهمیت و قابلیتهای بالاتری برخوردار هستند اما مدلی قدیمی تر از این اسلحه وجود دارد که نقش شاهینی در حال پرواز را برخود دارد که ورود آن را به سال ۱۲۹۸ و توسط میرزا کوچک خان نسبت میدهند.
آرپیجی-۷ (به روسی: РПГ-7) نوعی جنگ افزار دوش پرتاب ضدتانک ِ بدون لگد است. این راکت انداز در اتحاد جماهیر شوروی بر مبنای ارپی جی-2 طراحی شده و از سال ۱۹۶۱ به خدمت ارتش شوروی درآمد. آرپیجی-۷ معروفترین سلاح از خانواده سلاحهای ضدتانک ارپی جی است. آرپیجی مخفف واژهٔ روسی Ручной Противотанковый Гранатомёт به معنی «نارنجکانداز ضدتانک ِ دستی» است.
این سلاح از یک پرتابگر شامل یک لولهٔ فولادی بدون خان با کالیبر ۴۰ میلیمتری و طول ۹۵.۳ مم تشکیل میشود و مهمات آن یک راکت است که در جلوی آن قرار داده میشود به طوریکه سر جنگی راکت بیرون از پرتابگر قرار میگیرد. انواع مختلفی از مهمات برای این سلاح ساخته شده که بین ۴۰ تا ۱۰۵ مم قطر و ۲ تا ۴.۵ کیلوگرم وزن دارند. این سلاح در اصل به عنوان یک سلاح ضدتانک برای نیروهای پیادهنظام طراحی شده و میتوان از آن برای مبارزه با هدفهای زره پوش دیگر مانند توپ های خود کششی و نفربرهای زرهی و همچنین به عنوان یک سلاح ضد نفر و ضد سنگر استفاده کرد.
سادگی، استحکام، ارزانی و تاثیرگذاری باعث شده تا آرپیجی-۷ بیش از هر سلاح ضدزره دیگری مورد استفاده قرار گیرد و تقریباً در تمام جنگهایی که از دهه ۱۹۶۰ تاکنون اتفاق افتاده به کار رود. نیروهای مسلح حدود ۴۰ کشور از این سلاح استفاده کرده و نیروهای چریکی نیز علاقه خاصی به آن دارند. نه کشور مدلهای مختلفی از این سلاح را تولید کردهاند و تولید آن در روسیه در شرکت بازالت همچنان ادامه دارد. مدلی که هماکنون در روسیه تولید میشود آرپیجی-۷وی۲ نام دارد و قادر است مهمات استاندارد، مهمات ضدتانک شدیدالانفجار خرج تهی با سرجنگی دوتایی، مهمات شدیدالانفجار/ترکشدار و مهمات ترموباریک را شلیک کند و یک ابزار نشانهروی همراه با دوربین ۲.۷ برابر بزرگنمایی برای شلیک مهمات دوربردتر نیز بر روی آن قابل نصب است. مدل مشابهی نیز برای نیروهای هوابرد تولید میشود که تفاوت آن در قابلیت دوتکهشدن برای حملونقل آسانتر است.
مشخصات دستگاه نشانه روی
یک سرباز نیروهای امنیتی عراق که یک آرپیجی-۷ را بر شانه خود حمل میکند.
بزرگنمایی ۷/۲ برابر
میدان دید دوربین در سمت ۱۳ درجه
منطقه خطر عقب ۳۰ متر
فاصله بین خطوط مجاور داخل دوربین (برد) ۱۰۰ متر
فاصله خطوط مجاور داخل دوربین (سمت) ۱۰ میلیم
تقسیمات برد ۲۰۰ الی ۵۰۰ متر
تقسیمات در سمت ۵۰+ و ۵۰- میلیم
قابلیت تنظیم دوربین از لحاظ برد و سمت ۸ میلیم
ارتفاع دوربین ۱۸ سانتی متر
طول دوربین با حافظ لاستیکی چشمی ۱۴ سانتی متر
عرض دوربین ۶۲ میلیمتر
وزن دوربین ۵۰۰ گرم
وزن دوربین با درپوش و متعلقات ۹۵۰ گرم
دو نوع دستگاه نشانه روی وجود دارد:
۱- مکانیکی ( مگسک ) ۲- اپتیکی ( دوربین )
دسگاه نشانه روی مکانیکی دارای دوقسمت می باشد:
۱- مثبت + و دیگری منفی - که هرکدام کار خاص خود را انجام می دهند.
مثنت + : در زمانی که دمای هوا بالای صفر باشد از داخل مگسک علامت را مثنت کرده و شیلیک را آغاز می کنیم
منفی - : در زمانی که دمای هوا زیر صفر باشد از داخل مگسک علامت را منفی کرده و شلیک می کنیم
مراحل کار راکت انداز
یک مامور پلیس ملی افغانستان در حال شلیک آرپیجی-۷ در یک میدان تیر آموزشی
راکت بوسیله خرج باروتی پرتاب میشود و پس از چند لحظه بعد از پرتاب خرج پرواز به کار میفتد و سرعت راکت را افزایش میدهد.در این هنگام پرهها باز شده و موجب تثبیت پرواز راکت میشود.بعد از برخورد با هدف زرهای، خرج نفوذ کننده فعال شده و با ایجاد منطقه متمرکز گازهای داغ موجب ذوب شدن زره میگردد.و پس از نفذ راکت به درون ذره خرج تخریب با انفجار خود موجب تخریب زره پوش میگردد. (در هنگام شلیک راکت وجود نفرات در پشت تیر انداز در فاصله زیر ۳۰ متر برای افراد بسیار خطرناک است.)
جهت قرار دادن راکت در هیچ زمانی قسمت انتهای موشک انداز را روی زمین قرار نداده زیرا با قرار دادن موشک امکان شلیک وجود دارد طرز قرار دادن راکت در موشک انداز : ۱ - دست راست را از ارنج شکسته یعنی به صورت L و با دست چپ راکت را گرفته و آنرا به داخل موشک انداز قرار می دهیم در ضمن سر موشک انداز هرگز به سمت زمین نباشد .
طرز کار راکت
بعد از ضربه زدن سوزن بر روی چاشنی، خرج باروتی پرتاب بکار افتاده و با تولید گازهایی که در نتیجه اشتعال باروت سریع سوز خرج پرتاب تولید میگردد.راکت با سرعت اولیه ۱۲۰ متر در ثانیه به بیرون از راکت انداز پرتاب میشود.پس از خارج شدن راکت از لوله راکت انداز پرههای دم راکت باز شده و با ایجاد حرکت دورانی موجب تثبیت حرکت راکت میگردد.پس از پرتاب ماسوره خرج پرواز به صورت خودکار فعال شده و در فاصلهای که برای تیر انداز بی خطر باشد خرج پرواز را بکار میاندازد. در نتیجه خروج گازهای خرج پرواز سرعت راکت افزایش یافته و به حدود ۳۰۰ متر در ثانیه میرسد.در لحظه اصابت به هدف، ماسوره راکت موجب تولید الکتریسیته شده و خرج نفوذ کننده را فعال مینماید سپس موجب انفجار خرج تخریب میگردد.
ناو هواپیمابر کلاس کازنتسو که با عنوانهای دیگری مثل : پروژه 1143.5 و یا کلاس اورل شناخته میشود در کارگاه کشتی سازی نیکولای در دریای سیاه در اوکراین ساخته شده است. ( توضیح: این ناو در زمان اتحاد شوروی و یکی بودن اوکراین و روسیه ساخته شده بود.)
این ناو در سال 1985 به آب انداخته شد. دومین عضو از این کلاس واریاژ نام داشت و در سال 1988 به آب انداخته شد ، ولی هرگز وارد خدمت نشد. این ناو تنها ناو عملیاتی نیروی دریایی روسیه است و بر پایه ناوهای هواپیمابر آدمیرال گورشکو که در سال 1982 به آب انداخته شد ساخته شده است. اما کازنتسو بزرگتر است و وزن آن در حالت عملیاتی کامل 58500 تن در مقابل 40400 تن در آدمیرال گورشکو است. ناو هواپیمابر آدمیرال گرشکو بعد از سال 1988 دیگر عملیاتی نشد، اما در ژانویه 2004 هند قراردادی را برای خرید آن امضاء کرد . این شناور برنامه ارتقاء سنگینی شامل : سیستم پیشرانه جدید ، مدرن سازی تسلیحات و عرشه پروازی را برای هواپیماهای جدید گذرانده است. هند تنها هزینه ارتقاء ناو و خرید 16 فروند میگ 29 کا و 8 فروند هلی کوپتر دریایی کاموف 27 برای گروه رزمی ناو هواپیمابر را پرداخت کرده است. ناو هواپیمابر واریاژ که بعد از فروپاشی شوروی به صورت غیر عملیاتی به اوکراین رسید و در سال گذشته میلادی به چین فروخته شد و ظاهرا هم اکنون در حال گذراندن دوره تعمیر و رنگ آمیزی در پایگاه کشتی سازی نیروی دریایی ارتش آزادی بخش خلق چین در بندر دالیان است. چین در حال حاضر در حال مذاکره با روسیه برای خرید جنگندهای ناو نشین سوخوی 33 است. اما ماموریت ناو هواپیمابر کازنتسو پشتیبانی زیردریایی های حامل موشکهای استراتژیک قاره پیما و شناورهای سطحی و هواپیماهای گشت دریایی حامل موشک در ناوگان روسیه است.
هواگردها:
مساحت عرشه پروازی این ناو در حدود 14700 متر مربع است و عمل پرواز هواپیما با کمک یک سکوی پرتاب اسکی شکل با زاویه 12 درجه که در جلوی ناو تعبیه شده انجام می شود. عرشه پروازی این ناو نیز با کابلهای نگهدارنده مجهز شده است. دو آسانسور در سمت راست ناو نیز هواپیماها را از آشیانه به عرشه و بالعکس منتقل میکند. این ناو توانایی حمل 16 فروند هواپیمای یاک 41 ام و 12 هواپیمای بال ثابت سوخوی 27 کا را دارد. ناوگان بالگردی این ناو شامل : 4 فروند کاموف 27 ال دی ، 18 فروند کاموف27 پی ال او و 2 فروند کاموف 27 اس است.
موشکها:
این ناو با سیستم موشکی گرانیت با 12 پرتاب گر موشک مجهز شده است. موشک گرانیت با کد ناتوی اس اس ان 19 دارای بردی بین 400 بین 550 کیلومتر و سرعتی بین 1.5 تا 2.5 ماخ دارد.این موشک توانایی حمل سرجنگی متعارف به وزن 750 یا 1000 کیلوگرم و یا سر جنگی اتمی 200 یا 350 کیلوتنی را دارد. سیستم موشکی دفاع هوایی کلینوک با 24 پرتاب گر عمودی و 192 موشک از ناو در برابر موشکهای ضد کشتی ، هواپیماها و شناورهای سطحی دفاع میکند. این سیستم دارای یک رادار فاز آرایه به همراه سیستم چند حالته الکترونیکی و قابلیت شلیک یک موشک در هر 3 ثانیه دارد. این سیستم قابلیت درگیری همزمان با 4 هدف در ناحیه ای با زاویه 60*60 درجه را دارد. برد این سیستم بین 12 تا 15 کیلومتر است. سیستم توپ / موشک کاشتان که به وسیله شرکت تولاما شراود در شهر تولا ساخته شده است و وظیفه دفاع از ناو در برابر تسلیحات هدایت دقیق، موشکهای ضد کشتی، ضد رادار،هواپیما و اهداف کوچک دریایی را بر عهده دارد. هشت سیستم کاشتان در این ناو نصب شده است که هر سیستم شامل پرتاب گرهای موشکی ، دو توپ 30 میلی متری و مسیر یابی اپتیکی و رادار است. برد موشک هدایت راداری این سیستم بین 1.5 تا 8 کیلومتر است. توپها نیز توانایی شلیک 1000 گلوله در دقیقه ودارای بردی بین 500 تا 1500 متر است. شش توپ دفاع هوایی آ کا 630 مدل آدی نیز در این ناو نصب شده است.
جنگ ضد زیردریایی:
این ناو با سیستم ضد زیردریایی اوداو_1 با 60 راکت ضد زیر دریایی مجهز شده است. این سیستم توسط معاونت تحقیقات و ساخت اسپلاو در مسکو ساخته شده است و با منحرف و نابود کردن اژدرها از ناو دفاع می کند. این سیستم توانایی دفاع از ناو در برابر زیردریایی ها و سایر وسایل زیر آبی را نیز دارد. این سیستم دارای 10 لوله است و توانایی شلیک انواع مهمات را دارد.1) خمپارهای انفجاری زیر آبی مدل 111 جی اس جی 2) مینهای پرتابی مدل 111 اس زد 3) پرتابه های گول زننده مدل 111 اس او. برد این سیستم در حدود 3000 متر و عمق درگیری آن با زیردریایی ها در حدود 600 متر است.
امروزه برای استفاده از تسلیحات و موشک های پیشرفته و نوین، به جنگنده های مدرن و پیشرفته نیاز است. برای اینکه جنگنده های امروزی بتوانند از تسلیحات نوین استفاده کنند، نیاز به صرف هزینه های هنگفت برای توسعه قابلیت های آنها بوده و برای آموزش نیز هزینه های بالایی مصرف خواهد شد. هزینه یک ساعت پرواز هواپیماهای نظامی بسیار گران تر از مدل مشابه آموزشی آن است، از این رو استفاده از هواپیماهای آموزشی می تواند در هر دو موقعیت از صرف هزینه های اضافی بکاهد. بدین ترتیب حتی بهرمندی از چند فروند هواپیمای آموزشی نیز می تواند به ارتشهای کشورهای مختلف این اجازه را بدهد که برای آموزش از هواپیمای چند منظوره مدرن استفاده نموده و بی جهت جنگده های نظامی و تهاجمی را مستهلک نسازند.
جنگنده یاک 130 (Yakovlev Yak-130) که در سیستم نامگذاری ناتو Mitten نامیده می شود، یکی از پیشرفته ترین هواپیماهای آموزشی امروزی است. این هواپیما اولین و آخرین جنگنده تولید انبوه روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق است. به عنوان یک هواپیمای آموزشی پیشرفته، یاک ۱۳۰ توانایی شبیه سازی مشخصات آموزشی جنگندههای نسل ۴+ و همچنین نسل ۵ همچون سوخو پک فا را دارد. همچنین یاک ۱۳۰ قادر به انجام دادن تهاجم سبک و ایفا کردن وظایف شناسایی است و میتواند در ماموریتهای رزمی تا ۳۰۰۰ کیلوگرم مهمات حمل کند.
تاریخچه طراحی و ساخت
در صنعت هوانوردی بلوک شرق در زمان شوروی سابق و بعد از آن از سال ۱۹۲۷ تاکنون بیش از ۲۰۰ هواپیما طراحی شده و حدود ۱۰۰ فروند از آنها به مرحله تولید رسیده که شامل بیش از هفتاد هزار هواپیمای عملیاتی در سراسر جهان می شود.طراحی YAK-130 به اواخر دهه هشتاد باز می گردد و در سال 1992 YAK-130 و MIG-AT به عنوان برنده طرح جنگنده از بین چهار دفتر طراحی برگزیده شد.
در سال 93 یک قرارداد همکاری بین یاکولوف از روسیه و شرکت آئروماکی از ایتالیا به امضا رسید.اولین پرواز این هواپیما در 25 آوریل سال 96 در مرکز آزمونهای پروازی ژوکوفسکی توسط سر خلبان آزمایشگر "آندره سینیتسین" انجام شد.در ادامه شرکت ایتالیایی از پروژه جدا شد و گونه ایتالیایی آن M-346 نام گرفت.
Yak-130 در سال 2002 به عنوان برنده طرح جت آموزشی رزمی پیشرفته روسیه برای جایگزینی L-29 و L-39 انتخاب شد که نیرو هوایی به 200 فروند از آن احتیاج داشت و اولین اسکادران های این هواپیما از سال 2006 به نیرو هوایی روسیه پیوستند.
مدلهای دیگری از این هواپیما مانند مدل ناو نشین، هواپیمای سبک وزن شناسایی و ... نیز در دست طراحی است.
ویژگیها
هواپیمای Yak-130 با طرح کلاسیک بال پش گرا و دم تک باله از مواد آلیاژ سبک وزن و همچنین سطوح کنترل فیبر کربن ساخته شده است. زرهی از جنس کولار نیز از قسمتهای مهم هواپیما حفاظت می کند که با توجه به مآموریت این جنگنده که شامل پشتیبانی نزدیک هوایی نیز می شود لازم به نظر می رسد.بدنه این هواپیما برای عمر خدمتی 30 سال طراحی شده که شامل 10 هزار ساعت پرواز و 20 هزار فرود می شود.
این هواپیما دارای 6 آویزگاه تسلیحات زیر بال و دو لانچر موشک هوا به هوا در نوک بال و یک آویزگاه نیز در قسمت زیر بدنه است.توانایی حمل بار این هواپیما 3000کیلو گرم است.ساختار باز مجموعه اویونیکی Yak-130 اجازه استفاده از گستره وسیعی از تسلیحات شامل موشکهای هوا به هوای R-73، AIM-9L و Magic 2 ، موشکها ی هوابه زمین AGM-65 ، Vikhr ،Kh-25 ML و انواع بمبهای هدایت شونده و سقوط آزاد روسی و راکتها را می دهد. توپ این هواپیما از نوع GSh-301 با کالیبر 30 میلیمتر است.
موتور توربوفن این هواپیما از نوع Al-222-25 است.مخازن سوخت داخلی شامل دو مخرن داخل بال و یک مخزن در بدنه مرکزی است که می تواند در مجموع 1750 کیلوگرم سوخت حمل نماید.
برد غیر رزمی این هواپیما 2545 کیلومتر، حداکثر سرعت آن 0.95 ماخ و حداکثر سقف پروازی آن معادل42660 فوت است. این هواپیما برای برخاست به مسافتی حدود340 متر و برای فرود به مسافتی در حدود 550 متر نیاز دارد.
از نکات قابل توجه این جنگنده می توان به مشخصات انعطاف پذیر فنی و تنظیمات تکنیکی آن اشاره نمود. بدین ترتیب این جنگده با تنظیمات خاص می تواند برای اهداف آموزشی مورد استفاده قرار گرفته و بدین صورت هزینه های آموزشی را به میزان قابل توجهی پایین بیاورد.
توانایی های این جنگده بیشتر از آنچه که تصور می شود بوده و فراتر از اهداف آموزشی می باشد. بر اساس اطلاعات دریافتی از سوی کارخانه سازنده این جنگنده، اکنون متخصصان کارخانه در حال برآورد توان این جنگده و توسعه توانایی های آن می باشند. افزایش توانایی های نظامی و توسعه این جنگنده در دو مرحله صورت خواهد گرفت. در مرحله اول، یاک مجهز به سیستم دید و هدف گیری فوق پیشرفته خواهد بود و تجهیزات مخابراتی آن نیز از امکانات جدیدی برخوردار خواهد شد. در مرحله دوم این جنگنده به سامانه ی رادار مجهز خواهد شد. این سامانه رادار جدید به جنگنده این اجازه را می دهد که از تجهیزات نظامی مختلف و پیشرفته ای همچون موشک های هوا به زمین Kh-37 و Kh-31 بهره مند شود.بدین ترتیب و با استفاده از تجهیزات نوین، Yak-130 می تواند هم به عنوان یک جنگنده تهاجمی و هم به عنوان یک جنگنده مدل آموزشی برای کشورهایی با نیروی هوایی محدود مورد استفاده قرار گیرد.
کاربران
روسیه
۱۱ فروند فعال (۱ عدد از دست رفته)، اولین هواپیمای تولیدی در اواخر جولای ۲۰۰۹ دریافت شد. روسیه در کل به تعداد ۷۲ تا ۲۰۰ فروند از این نوع هواپیما نیازمند است.
الجزایر
۳ فروند در نوامبر ۲۰۱۱ تحویل شده و ۱۳ فروند باقی ماندهاست.
ویتنام
۸ فروند سفارش دادهاست.
سوریه
۳۶ فروند سفارش دادهاست که قرار شده است 9 فروند تا پایان سال 2014 ، 12 فروند تا پایان سال 2015 و 15 فروند تا پایان سال 2016 تحویل داده شود.
اسکاد خانوادهای از موشک های بالستیک کوتاهبرد ساخت اتحاد جماهیر شوروی است که در دوران جنگ سرد تولید شد و به صورت گسترده به دیگر کشورهای همپیمان با کشور شوراها خصوصاً کشورهای جهان سوم صادر شدهاست. «اسکاد» نامی است که توسط ناتو به این سری موشکها داده شد و معمولاً برای اشاره به تمامی موشکهایی که در کشورهای مختلف بر اساس تکنولوژی اسکاد ساخته شدهاند نیز استفاده میشود. نام روسی این موشکها آر-۱۱ (اولین نمونه)، آر-۱۷ و آر-۳۰۰ البروس است. است که موتور آن از سوخت مایع استفاده میکند. این موشک در راستای عمودی پرتاب و معمولاً بر روی سکوهای کوچک و متحرک سوار میشود.
مدلهای مختلف موشک اسکاد بین ۱۸۰ کیلومتر تا هزار کیلومتر برد دارند و وزن آنها بین ۴۴۰۰ تا ۶۵۰۰ کیلوگرم است. اسکاد را میتوان به کلاهک اتمی، شیمیایی یا بمبهای متعارف تجهیز کرد.
انواع و مشخصات
اولین مدل این موشک که اسکاد-آ نامیده میشود در سال ۱۹۵۷ وارد ارتش شوروی شد. این موشک ۱۸۰ کیلومتر برد و خطای زیادی در حدود ۳ کیلومتر داشت. اسکاد-بی که رایجترین مدل این موشک است از سال ۱۹۶۵ تولید شده و برد آن به ۳۰۰ کیلومتر افزایش و خطای آن به ۴۵ متر کاهش یافته بود. وزن اسکاد-بی به ۵۹۰۰ کیلوگرم، طول آن به ۱۱٫۲۵ متر میرسد و کلاهک جنگی آن ۹۸۵ کیلوگرم است. اسکاد-سی مدل دوربردتر اسکاد-بی بود که همزمان با آن تولید میشد و برد آن به حدود ۵۵۰ کیلومتر افزایش یافته بود اما این افزایش به قیمت کوچک شدن کلاهک جنگی (۶۰۰ کیلوگرم) و کاهش دقت (حدود ۷۰۰ متر) به دست آمده بود.
اسکاد-دی مدل بهینهیافتهای از اسکاد است که در سال ۱۹۸۹ ارائه شد اما در آن زمان شورویها موشکهای بالستیک بسیار بهتری در اختیار داشتند به همین دلیل این موشک را به عنوان بهینهسازی اسکاد-بی به کشورهای دارنده این موشک پیشنهاد کردند. در اسکاد-دی کلاهک در طول مسیر از بدنه موشک جدا میشود و بقیه مسیر را با سیستم هدایتی خود ادامه میدهد به این ترتیب برد موشک به هزار کیلومتر افزایش یافتهاست. همچنین با داشتن یک دوربین فیلمبرداری قادر است تصویر هدف را با تصویری که در کامپیوتر آن ذخیره شده مطابقت دهد که این کار منجر به کاهش ضریب خطا تا ۵۰ متر شدهاست.
نحوه عملکرد
موشک اسکاد مسیری کمانیشکل را در طول پرتاب خود طی میکند. در مقطع اول، اوج میگیرد و به کمک موتورهایش از جو زمین خارج میشود. سپس وارد یک مقطع پرواز آزاد میشود، تا لحظهای که مجدداً به جو زمین برمیگردد و به سمت زمین سقوط میکند. ژیروسکوپهای موجود بر روی راکت، آن را در مقطع اوجگیری هدایت میکنند. هرگاه که موتورها خاموش شوند، به تبع آن موشک اسکاد به سمت هدف خود سرازیر میشود. دقت اسکاد در زمینه هدفگیری ضعیف است.
توسعه
موشک اسکاد
اولین استفاده از اصطلاح اسکاد توسط ناتو به نام «اس اس-۱بی اسکاد-اِی» بود، که همان موشک «آر-۱۱» است. موشک اسکاد از نظر تکنولوژی پایهای، تفاوت چندانی با راکت «وی-2» که توسط ارتش المان نازی ساخته شد، ندارد.
در اوایل موشک آر-۱ با نام SS-1 Scunner توسط ناتو شناخته میشد، ولی طراحی بسیار متفاوتی داشت. موشک «آر-۱۱» از تکنولوژی «وی-۲» استفاده کرده بود، ولی یک طراحی جدید داشت، کوچکتر از موشکهای «وی-۲» و «آر-۱» بود و شکل متفاوتی نسبت به آنها داشت. موشک «آر-۱۱» توسط شرکت شرکت موشکس اس پی کارالیوفو صنایع فضایی انرگیا ساخته شد و از سال ۱۹۵۷ وارد خدمت شد. انقلابیترین ابداع در موشکهای «آر-۱۱» موتور آن بود که توسط شرکت عیسایف ساخته شد. این موشک خیلی سادهتر از طراحی چند محفظهای موشک «وی-۲» بود و دز آن از صفحه ضدلرزش استفاده شده بود تا از منفجر شدن بر اثر فشار پرواز جلوگیری کند. این موتور یک پیشرو نسبت به موتورهای بزرگتری بود که در وسایل پرتاب شوروی استفاده میشد.
کاربرد
اسکاد از معروفترین و شایعترین موشکهای بالستیک است و از نظر تعداد شلیک در جنگهای واقعی رتبه دوم را پس از موشک آلمانی وی-2 دارد. نخستین مورد استفاده از اسکاد به جنگ1973 اعراب و اسراییل باز میگردد که در جریان آن سه موشک مصری به سوی سرپلهای ارتباطی ارتش اسراییل در ساحل غربی کانال سوئز شلیک شدند که به مرگ هفت سرباز اسرائیلی منجر شد. یکی از مهمترین موارد استفاده از این موشک نیز به جنگ ایران و عراق مربوط میشود که هر دو کشور به صورت گستردهای از موشکهای اسکاد علیه شهرها و مراکز استراتژیک یکدیگر استفاده کردند. ارتش لیبی نیز در سال ۱۹۸۶ در پاسخ به حمله هوایی آمریکا با شلیک دو موشک اسکاد نیروهای ساحلی آمریکایی مستقر در جزیره لامپدوزای ایتالیا را هدف قرار داد که هر دو موشک به خطا رفتند. نیروهای ارتش سرخ و جمهوری دموکراتیک افغانستان نیز در جریان جنگ دهه 1980 افغانستان از موشکهای اسکاد علیه پایگاههای مخالفان اسلامگرای خود در افغانستان و پاکستان استفاده کردند. در جریان جنگ داخلی سال ۱۹۹۴ یمن و جنگ سال ۱۹۹۶ روسیه در چچن، و جنگ داخلی 2011 لیبی نیز به طور محدودی از اسکاد استفاده شد و گزارشهایی از شلیک اسکاد در جنگ داخلی سوریه نیز منتشر شدهاست.
جنگ ایران و عراق
یکی از مهمترین موارد استفاده از این موشک به جنگ ایران و عراق مربوط میشود که هر دو کشور به صورت گستردهای از موشکهای اسکاد علیه شهرها و مراکز استراتژیک یکدیگر استفاده کردند. در حالیکه عراقیها از پیش از جنگ موشکهای اسکاد و موشک بالستیک کوتاهبردتر فراگ-7 را از شوروی خریداری کرده بودند، ایرانیها تا سال ۱۹۸۵ موفق به تهیه این موشک نشده بودند. ایران در این سال تعداد کمی اسکاد-بی از لیبی دریافت کرده و در اختیار یک واحد ویژه سپاه پاسداران قرار داد تا بغداد و کرکوک را هدف قرار دهند. این در حالیبود که عراقیها با توجه به بعد مسافت امکان هدف قرار دادن پایتخت ایران را نداشتند. وقتی شوروی حاضر نشد موشکهای بالستیک دوربردتر تیآر-۱ تمپ (اساس-۱۲) را به عراق بفروشد، آنها تصمیم به ساخت مدل تولید داخل دوربردتر اسکاد با نام موشک الحسین گرفتند. ایرانیها نیز برای دریافت موشکهای بالستیک به کره شمالی متوسل شدند تا علاوه بر خریداری مدلهای کرهای اسکاد، آنها را در داخل ایران هم تولید کنند. زمستان سال ۱۳۶۷ با به بنبست رسیدن جنگ در مرزها «جنگ شهرها» به اوج خود رسید. در این مرحله از جنگ که به «دوئل اسکاد» معروف شده بود، عراقیها در طول حدود ۵۰ روز به شلیک ۱۸۹ موشک، که بیشتر آنها از نوع الحسین بودند، اقدام کردند که ۱۳۵ فروند از آنها در تهران، ۲۳ فروند در قم، ۲۲ فروند در اصفهان و تعدادی در تبریز و شیراز و کرج فرود آمد. این حملات بیش از ۲ هزار ایرانی را کشته و یکچهارم جمعیت تهران را فراری داد. ایرانیها هم با شلیک ۷۵ تا ۷۷ موشک هواسونگ-۵ مدل تولید کرهشمالی اسکاد که بیشتر آنها در بغداد فرود آمدند به این حمله پاسخ دادند.
کشورهایی که از این موشک دارند
موشک اسکاد در رژه اردوی ملی افغانستان
کشورهای دارنده اسکاد یا نسخههای مشابهاش:
ارمنستان
(اسکاد-بی، اسکاد-سی)
پرو
جمهوری دموکرات کونگو
(اسکاد-بی)
مصر
(اسکاد-بی، هوسانگ6
ایران
(اسکاد-بی، هوسانگ-۵، شهاب-۱، شهاب-۲، رودونگ-۱)
قزاقستان
(اسکاد-بی)
لیبی
(اسکاد-بی)
کره شمالی
(اسکاد-بی، اسکاد-سیو و هوسانگ1و5و6
سوریه
(اسکاد-بی، اسکاد-سی، اسکاد-دی، هوسانگ6 و رودونگ 1
عمان
(اسکاد-بی)
امریکا
حدود ۳۰ موشک و چهار پرتابگر متحرک در سال ۱۹۹۵ خریداری شده و لاکهید مارتین آنها را به صورت هدف برای آزمایش موشکهای ضدبالستیک درآوردهاست.
یواساس اینترپرایز (سیویان-۶۵) در حال رفتن به سمت اقیانوس اطلس
اطلاعات کلی
برگرفته از نام
ناو یو اس اس اینتر پرایز
نوع کشتی
ناو هواپیمابر
کلاس
اینتر پرایز
کشور سازنده
ایالات متحده امریکا
ساخت کارخانه
نیو پرت نیوز شیپ بیلدینگ اند درای داک کمپانی
تاریخ به آب اندازی
۴۲ سپتامبر ۱۹۶۰
ورود به ناوگان
۲۵ نوامبر ۱۹۶۱
مشخصات
طول کشتی
۱٬۱۲۳ فوت (۳۴۲ متر)
پهنای بدنه
۱۳۲٫۸ فوت (۴۰٫۵ متر)
۲۵۷٫۲ فوت (۷۸٫۴ متر)
ارتفاع ستون
۳۹ فوت (۱۲ متر)
بارگیری استاندارد
۹۴,۷۸۱ تن
ضخامت زره دور کشتی
-
ضخامت زره عرشه کشتی
-
زره برج جنگافزار
-
سرعت
۳۳٫۶ گره دریایی
جنگافزارها
توپخانه
۴ توپ قدرتمند بخار
جنگ الکترونیک
AN/SLQ-32 Mark 36 SRBOC
یواساس اینترپرایز (سیویان-۶۵) اولین ناو هواپیمابر اتمی جهان است و با نام مستعار "بیگای" شناخته میشود. این رزم ناو بلندترین از نوع خود میباشد. این ناو هم اکنون پس از ۵۱ سال خدمت در ارتش آمریکا بازنشستهشدهاست. دلیل این موضوع پایان عمر راکتور هسته ای آن و هزینه بالای نگهداری آن است. اینترپرایز بزرگترین ناو هواپیمابر جهان است که با سوخت هستهای کار میکند. طول این شناور ۳۴۲ متر است و در سال ۱۹۵۲ با هزینه ۴۵۱ میلیون دلار ساخته شد. حدود ۴۶۰۰ نفر از جمله ۲۵۰ خلبان در این شناور جنگی مستقر هستند.
قوای پیشبرنده این ناو هواپیمابر را هشت رآکتور اتمی وستینگ هاوس تامین میکند و حداکثر سرعت آن ۶۲ کیلومتر بر ساعت می باشد.
اینترپرایز در بسیاری از جنگها از جمله جنگ آمریکا علیه عراق در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ مشارکت داشت.
این ناو به وزن ۸۵ هزار تن به همراه شناورهای نظامی همراهش در میان تدابیر شدید امنیتی روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۱ از کانال سوئز به مقصد خلیج فارس عبور کرد. و در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ از خلیج فارس خارج شد
درخواستهایی برای تبدیل این ناوجنگی به موزه مطرح شده بود اما بعد از محاسبه هزینه نگداری از رآکتور هستهای آن، این اقدام غیر ممکن ارزیابی شد. سرانجام ناو یو اس اس اینترپرایز روز شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ به خدمت قابل توجه 51 ساله خود در نیروی دریایی آمریکا در قالب مراسم تشریفاتی که در ایستگاه نیروی دریایی نورفلک در ایالت ویرجینیا برگزار شد، پایان بخشید.
رادار (Radar) از حروف اول کلمات Radio Detection and Ranging به معنای کشف و فاصله یابی رادیویی گرفته شده است. این اصطلاح را نیروی دریایی آمریکا در سال 1941 پیشنهاد داد و حدود 76 کشور آن را پذیرفتند.
رادار یکی از مظاهر شگفت انگیز قرن بیستم است اصول اولیه آشکارسازی تقریبا قدمتی برار با قدمت بحث الکترو مغناطیسی دارد فارا و ماکسول در سال های 1860-1845 پی بردندن که جریان های متغیر با زمان باعث ایجاد میدان های الکترومغناطیسی متغیر با زمان در فضای آزاد می شوند همچنین میدان های متغیر با زمان جریان الکتریکی متغیر با زمان تولید می کند میدان الکترومغناطیسی به وجود آمده در فضای آزاد با سرعت نور یعنی حرکت می کند
در سال 1886 هرتز به طور تجربی نظریه هیا ماکول را مورد مطالعه قرار داد و نشان داد که امواج الکترومغناطیسی در برخورد اجسام منعکس و پراکنده می شوند که این مطالعه وی منجر بوجود آمدن ایده رادار شد جالب است بدانید آزمایش های هرتز در فرکانس های بالا طول موج 66 سانتی متر انجام شد ولی کارهای بعدی تا سال 1930 در فرکانس های پائین ادامه یافت تا آن که بعدا اهمیت استفاده از فرکانس های بالا روشن شد
به علت محدودیت در فناوری آن زمان در سال امواج آشکار سازی در فواصل بیش از یک مایل تا سال 1922 مطرح نبود تا اینکه در سال 1922 مارکونی ارتباط رادیویی بین قاره ها را طمرح نمود و عنوان کرد که امکان بوجود آمدن دستگاهی است که امواج را در جهات مختلف ارسال کند و پس از برخورد پرتوها به یک جسم فلزی نظیر کشتی توسط یک گیرنده این پرتوها دریافت شود که در نتیجه می توان در هوای ابری وجود کشتی را آشکار نمود اما وی در به دست آوردن بعضی از ایده هایش از جمله آشکار سازی جسم و انتشار امواج کوتاه در ورای خط دید ناموفق ماند.
در پاییز 1922 تیلور یانگ از آزمایشگاه تحقیقات دریایی (NRL) با استفاده از یک موج پیوسته (CW) با فرستنده و گیرنده مجزا وجود یک کشتی چوبی را آشکار نمودند بدین ترتیب می توان گفت که اولین سیستم های راداری آزمایشی به صورت موج پیوسته کار می کردند و نوع آشکار سازی آنها بستگی به تداخل ایجاد شده بین علائم مهم سیستم دریافت شده از فرستنده علائم انعکاسی ازهدف متحرک با متغیر فرکانس داپلر داشت.
این اثر شبیه لرزش موزونی است که ممکن است در هنگام عبور هواپیما از بالای گیرنده بویژه ایستگاه های ضعیف رخ می دهد این نوع رادارها رادار اموا پیوسته تداخل موجی نیز می نامند البته این نوع رادارها فقط برای اشکار سازی وجود هدف مفید بودند و استخراج اطلاعات موقعیت هدف از آنها مقدور نبود لازم به ذکر است نمونه های رادار CW در آزمایشگاه NRL در همان سال ها در فرکانس 32 و 60 مگاهرتز ساخته شد.
با توجه به محدودیت های استخراج اطلاعات کافی موقعیت از رادارهای موج پیوسته پژوهشگران NRL اولین تجربه را به سال 1934 با رادار پالسی در فرکانس 6 مگا هرتز به دست آوردند و با انجام آژمایش های متعدد دریافتند که فرکانس های راداری بالا برای این کار مطلوب می باشد و با ساخت لامپ های پرقدرت باعث تکامل طراحی رادار پالسی در فرکانس 200 مگاهرتزی شدند.
پیشرفت های اولیه رادار پالسی در رابطه با کاربردهای نظامی بود و در بریتانیا توسعه رادار بعد از آمریکا شروع شد اما به خاطر اینکه پیشرفت فناوری رادار مصادف با جنگ جهانی دوم بود و برتانیا نزدیک تر به جبهه جنگ بود این کشور کوشش های فراوان و بیشتری راصرف توسعه رادار نمود توجه برتانیا به رادار از سال 1935 شروع شد وتا اوایل 1940 توسعه رادار در بریتانیا و آمریکا مستقلا انجام می شد. علاوه بر این دو رادار در آلمان، فرانسه، روسیه و ایتالیا و ژاپن نیز به طور مستقل در حلال 30 سال بعد مورد تحقیق و توسعه قرار گرفت لیکن حدود توسعه و کاربردهای نظامی آنها متفاوت بود.
بقیه مطالب به همراه عکس های بیشتر در ادامه مطلب.....
AC-130 یک هواپیمای پشتیبانی نزدیک است که با داشتن چندین توپ قوی یک برگ برنده برای آمریکا در صحنه های نبرد می باشد.
این هواپیما که اصطلاحا کشتی تیر انداز نامیده می شود، در بسیاری از عملیات شایستگیهای خود را نشان داده است. از آن جمله می توان به جنگ آمریکا در سومالی اشاره کرد کهAC-130 ها به پشتیبانی نزدیک از نیروهای زمینی پرداختند. این هواپیما در پاناما، جنگ خلیج فارس و بوسنی هرزگووین نیز به کار گرفته شد. AC-130 دارای 4 موتور توربو پراپ T56-A-15 بوده که هرکدام دارای قدرت 4910 اسب بخار است که به هواپیما حداکثر سرعت 0.4 ماخ (482 کیلومتر بر ساعت) را می دهد.
درحال حاضر دو مدل از AC-130 در حال خدمت می باشند: AC-130H Spectre (شبح) که دارای دو توپ 20 میلی متری، 1 توپ 40 میلیمتری و یک توپ 105 میلیمتری (حدوداً به اندازه توپ یک تانک) می باشد و AC-130U Spooky(شبح وار) که به یک توپ 25، یک توپ 40 میلیمتری و یک توپ 105 میلیمتری مجهز است.
خدمه هر دو نمونه، شامل پنج افسر (خلبان، کمک خلبان، افسر ناوبر و هدایت گر، افسر کنترل کننده آتش، افسر جنگ الکترونیک) و هشت نفر دیگر شامل مهندس پرواز، اپراتور حسگر های تلویزیونی، اپراتور حسگر های فرو سرخ، مسئول پر کردن اسلحه ها و چهار اپراتور توپها می باشد. AC-130 نمونه مسلح و اصطلاحاْ gunship هواپیمای معروف ترابری C-130 هرکولس است. اولین پرواز این هواپیما (که مدل AC-130A بود که امروزه کنار گذاشته شده است) در سال 1967 انجام شد. اگر چه از آن زمان تاکنون فناوری و تکنولوژی بسیار رشد کرده؛ ولی کاربردهای AC-130 چندان تغییر نکرده است.
نقشهای این هواپیما عبارت است از : پشتیبانی هوایی نزدیک، نقش بازدارندگی و شناسایی، دفاع منطقه ای، عملیات اسکورت، کنترل هوایی، کنترل و فرماندهی (command and control) به صورت محدود و عملیات جستجو و نجات.
AC-130A اسپکتر به لحاظ ابعاد خارجی مانند C-130 بوده و یکی از تفاوتهای اصلی آن با نمونه های جدیدتر عدم قابلیت سوخت گیری هوایی است. این نمونه با حداکثر مهمات دارای برد 1450 مایل ( 3943 کیلومتر) می باشد.
AC-130A برای شرکت در جنگ ویتنام در 20 سپتامبر 1967 به ویتنام اعزام شد و یک هفته بعد اولین ماموریت خود را به انجام رسانید. اولین مورد انهدام این هواپیما در سال 1969 بوقوع پیوست که در آن دو خدمه هواپیما کشته شدند. در طول جنگ ویتنام از هجده فروند AC-130 ، پنج فروند ساقط شد؛ ولی در کل این هواپیما توانست بیش از 10000 ماشین دشمن را نابود کند.
آخرین AC-130A در سال 1995 بازنشسته شد و در سال 1995 مدل AC-130H جایگزین مدل A گردید. کامپیوترهای مدل AC-130H دارای توانایی تشخیص دشمن از دوست هستند که باعث کاهش تلفات نیروهای خودی در صحنه نبرد می شود. این هواپیما در جنگ خلیج فارس نیز استفاده شد و تنها یک فروند آن (به همراه 14 خدمه) ساقط شد.
AC-130U اسپوکی از پیشرفته ترین کشتی های جنگی(گانشیپ:GunShip) جهان می باشد، به گونه ای که بیش از 609 هزار خط نرم افزار برای سیستم کنترل آتش و الکترونیک پروازی آن نوشته شده است. سیستم کنترل آتش آن توانایی حمله همزمان به دو هدف را با استفاده از دو توپ دارد، به طوری که این هدفها می توانند در فاصله 1 کیلومتری از همدیگر هم باشند.
حسگر های فرو سرخ و رادار این مدل APQ-180 ( رادار جنگنده F-15E) می باشد که به آن توانایی انجام عملیات در روز و شب و هر شرایط آب و هوایی می دهد. در صورت لزوم تمام اسلحه ها می توانند به حسگر ها وصل شده و از آن فرمان بگیرند.
مشخصات:
خدمه : 13
حداکثر سرعت : 470 میلومتر برساعت
برد پروازی : 4070 کیلومتر
وزن مهمات : 10 تن
تسلیحات:
AC-130A Project Gunship II
* 4× 7.62 mm GAU-2/A miniguns
* 4× 20 mm M61 Vulcan cannon
اين موشک ترکيبي از تکنولوژي بومي و برداشتهايي از نمونه ي چيني C-701 است اين موشک به يک سرجنگي الکترو اوپتيک مجهز است که به همراه يک رادار جستجوي ميليمتري کنترل آن را انجام ميدهد
موشک کوثر مناسب براي شليک از شناور هاي گشتي کوچک تا متوسط لانچر هاي زميني هليکوپتر ها و جنگنده ها يا هواپيماهاي گشت درياييست (مانند اوريون)
از توانايي هاي اين موشک ميتوان به اصلاح اتوماتيک مسير شليک انتخاب اتوماتيک هدف بعدي(نزديک ترين هدف در صورت خارج شدن هدف اول از دسترس يا قفل رادار بطور کلي بازيافت البته امکان هدايت اپتيکي تلوزيوني هم هست)
مشخصات:
نوع: موشک ضد کشتي
برد بيشينه:15 تا 19 کيلومتر
طول:2.6 متر
وزن سرجنگي: 29 کيلوگرم با توانايي ضد زره براي ورود به قسمت هاي داخلي تر(تاخير در انفجار)
وزن کلي: 100 کيلوگرم
موتور: يک بوستر سوخت جامد با سوخت ذخيره
سرعت: 0.8 ماخ
نوع کنترل گر: کنترل گر تصويري يا رادار موج ميليمتري به همراه رادار خانگي Sea skimmer
دفاع > تجهیزات - همشهری آنلاین:
با توجه به برخورداری ایران از سواحل طولانی در جنوب و جزایر متعدد، امکان شلیک از سمتهای مختلف به ناوگروه دشمن امکان پذیر میباشد.
از آنجا که موشک «خلیج فارس»، به عنوان نسل چهارم موشک موفق، دقیق، پرطرفدار و کاملاً بومی فاتح110، به صورت انبوه، تولید میشود، فرماندهان نظامی از بابت نرخ آتش به سوی اهداف مهاجم، نگرانی نخواهند داشت
این موشک در مرحله نهایی خود روی هدف قفل میکند. این جمله گویای این است که اولاً این موشک از سامانه شناسایی و تشخیص هدف برخوردار است که میتواند از هر یک از انواع اپتیکی، فروسرخ، راداری یا لیزری باشد که عدم اعلام این نوع هدایت، برای ناشناخته ماندن ماهیت عملکرد سامانه و سختتر شدن مقابله با آن لازم به نظر میرسد.
دوماً سامانهای که قابلیت عمل قفل داشته و به پردازشگر هوشمند (دارای هوش مصنوعی) مجهز باشد قطعاً و یقیناً توان تعقیب اهداف متحرک را دارا است.
این موشک با سرعت بالای خود که حدود 3 برابر سرعت صوت اعلام شده (تقریباً 1020 متر بر ثانیه) دارای انرژی جنبشی بالایی است که با وجود حرکت شیرجهای روی هدف در مرحله نهایی پرواز، که به این انرژی میافزاید، اثر تخریبی بسیار بالایی دارد و امکان واکنش را نیز از هدف خود سلب میکنند.
مجهز بودن موشک خلیج فارس به یک کلاهک 650 کیلوگرمی که تنها 65 کیلوگرم کمتر از کل جرم یک موشک کروز ضدکشتی نور است، قدرت تخریبی باورنکردنی برای این سلاح ضد کشتی ایجاد میکند و شاید تنها اصابت یک فروند از این موشک برای آسیب رسانی بسیار جدی به یک ناوشکن و یا خارج کردن یک ناوهواپیمابر از رده عملیاتی کافی باشد.
همچنین برد 300 کیلومتری موشک خلیج فارس، تقریباً تمام خلیج همیشه فارس و دریای عمان را پوشش میدهد.
این موشک نیز همانند سایر موشکها باید موقعیت اهداف خویش را پیش از پرتاب بدست آورده و پس از پرتاب مسیر یابی دقیق خود را به سمت آنها انجام دهد.
رادارهای زمینی و دریایی ماوراء افق و یا هواپیماها و پهبادهای نظارت هوایی پس از بدست آوردن طول و عرض جغرافیایی هدف، این مختصات جغرافیایی را به واحد پرتاب موشک ارسال میکنند و پس از آن موشک به سمت موقعیت معلوم شده در سطح دریا روانه می شود.
با توجه به شکل طراحی دماغه موشک خلیج فارس میتوان به تفاوت بین این موشک و فاتح پی برد. موشک خلیج فارس در نوک کلاهک خویش از یک سامانه الکترواپتیک پیشرفته برای کشف اهداف در هنگام بازگشت به جو بهره میجوید که این امکان را به موشک میدهد تا در زمان حمله مستقل بوده و خود اقدام به کشف هدف کرده و خود را به سمت هدف هدایت کند.
موشک خلیج فارس پس از شلیک مستقل است و با اتکا بر سامانههای هدایت داخلی خود بدون نگرانی از اخلال رادیویی طی مسیر میکند.
هدف بزرگی که موشک خلیج فارس مامور انهدام آن است بسیار بزرگ بوده و یک غول تمام فلزی با وزنی در حدود 90 تا 100 هزار تن و با ابعادی در حدود 300 متر طول و بیش از 70 متر عرض به شمار می رود.
ناوهای هواپیمابر از بزرگترین کشتیهای موجود در دریاها بوده که علاوه بر ابعاد بسیار عظیم خویش کاملا زره پوش نیز هستند.
دستیابی به چنین هدفی که بسیار بزرگ و به لحاظ سرعت و مانور تنبل است امکانپذیر به نظر میرسد اما در نوع خود از آنچنان حفاظت و تدابیری بهره مند است که امکان دستیابی به خویش را برای موشکهای کروز و قایق های تند رو سخت کرده است.
بعنوان مثال ناوهای هواپیمابر آمریکایی هر کدام با استفاده از تعداد زیادی کشتی های پشتیبانی دفاع هوایی و حتی زیردریایی های تهاجمی حفاظت میشوند که تعداد زیادی از آنها هم عرض با ناو حرکت نموده و مقابل مسیر موشکهای کروز قرار میگیرند تا اجازه ورود به حریم ناوهواپیمابر را نیابند.
علاوه بر آن خود ناو و ناوشکنهای همراه آن هم به تعداد زیادی از سامانههای توپی و موشکی مقابله با موشکهای کروز مجهز هستند.
اما در این میان موشک بالستیک خلیج فارس با عبور آسان از تمام این موانع با فرود مافوق صوت از ارتفاع بالا عملا چنین تدابیری را بلااستفاده میکند. این موشک ایرانی برخلاف موشکهای کروز حجم سرجنگی بسیار قوی دارد.
موشکهای کروز مانند نور، تنها 160 کیلوگرم سرجنگی دارند اما کلاهک خلیج فارس معادل 7 بمب معمولی مارک 82 یا سه بمب مارک 83 خرج انفجاری در خود جای داده است.
انفجار یک بمب معمولی سه حالت برخورد، شوک و موج و نیز اثر حرارتی بوجود میآورد و تفاوت عمده بین موشک و بمب، در برخورد با سرعت بالا در موشکها است. لذا با سرعت برخورد بالایی که موشک خلیج فارس دارد، به مقدار نامعلومی بسته به نوع فیوز و طراحی سرجنگی در سطح عرشه ناو نفوذ میکند.
در حالت عمومی قدرت انفجاری ناشی از برخورد چنین بمبی حدود 1.2 تا 8 متر در عمق زمین نفوذ میکند و دایرهای به قطر 7 تا 18 متر بوجود میآورد.
کلاهک بارانی نیز میتواند تا 3000 قطعه انفجاری با سرعت متغیر بین 600 تا 2000 متر بر ثانیه به اطراف خود پرتاب کند که شوک ناشی از انفجار با سرعت متغیر از 500 تا 800 متر بر ثانیه از محدوده انفجار به بیرون خارج میشود و جریانی برابر با 1.8 تا 2.5 برابر صوت بوجود می آورد.
موج انفجار تولید شده در نوع بارانی به تنهایی قادر است سطح کل ناو را از هر جسم متحرکی تخلیه کند.
تانک روسی جدید T-95 با اسم عقاب سیاه دارای شاسی کشیده و کوتاه و برجک کم ارتفاعی می باشد که از مقاومت بالایی در قبال راکتها و گلوله های ضد تانک برخوردار میباشد این تانک به زره واکنشی یا انفعالی و زره الکترو مغناطیسی نوینی مجهز است و بر خلاف مدلهای پیشین برجک آن فاقد اپراتور تیر انداز می باشد.
وزن این تانک بین 50-30 تن است این ماشین جنگی جدید به تجهیزات سیستم الکترونی جستجوگر و نشانه گیری پیشرفته نو و جدید رادیو الکترونی مجهز است در این تانک از سیستم رادار برای شناسایی و تعیین هدف استفاده گردیده است زره پیشانی تانک از جنس آلیاژهای مخصوص و مواد کامپوزیتی سری ساخته شده است و توپ بدون خان ۱25میلیمتری تانک T-95 مجهز به سیستم جاگذاری گلوله به صورت اتوماتیک و نشانه روی با تجهیزات الکترونی پیشرفته ای است که تمامی اطلاعات در مورد هدف مورد نظر به وسیله ای سیستم اپتیکی و گرمایی و مادون قرمز مجهز و سیستم تعیین فاصله لیزری و رادار جستجوگر مشخص و توسط کامپیوتر موجود در تانک محاسبه میگردد که وی را قادر می سازد تا با هر تانک پیشرفته غربی به جنگ و نبرد به پردازد.
در روی این تانک می توان توپهای با کالیبر بزرگ مانند 135-140- 152میلی متری هم نصب و استفاده کرد ،در روی برجک تانک تیربار 12.7 میلی متری "کرد" نصب گردیده که کنترل آن از داخل تانک و توسط اپراتور صورت میگیرد .
برای پنهان شدن تانک در مناطق جنگی از دید دشمن مهندسان کارخانه تانک را مجهز به راکتهای 81 میلی متر 902b دودزای مدل "توچا" کرده اند.
سیستم حرکتی تانک T-95مجهز به موتور 12 سیلندر X شکل دیزل و یا می توان از موتورهای توربین جت استفاده که به این تانک سرعت زیاد و قدرت مانور بالایی در میادین نبرد و جنگ میدهد.
مشخصات تانک روسی جدید T-95 :
وزن( تن) 50-30
سرنشین3-2 نفر
ارتفاع (متر)2
طول (متر) نامشخص
عرض(متر) نامشخص
موتور 12سیلندر X شکل دیزل به قدرت 1650 اسب بخار و یا توربین جت به قدرت 1800-1500 اسب بخار
اسلحه توپ کالیبر152میلی متری GSP-NP با 40 گلوله
ماکزیمم سرعت 80 کیلومتر در ساعت در جاده های شوسه و 50 کیلومتر در زمینهای ناهموار
برد مفید (کیلومتر) 500
تیربار 7/12 میلیمتری کرد(KORD)
نارنجکهای دودزا 81 میلی متر 902b مدل "توچا"
مقدار فشار شنیهای تانک در روی خاک 0,9 кg/см². (900گرم در سانتی مترمربع)
( تصویر بالا موتور 12 سیلندر دیزل X شکل با قدرت 1650 اسب بخار تانک T-95 را نشان میدهد )
( تصویر بالا تانک مدرن وقدرتمند T-95 را نشان میدهد )
به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق زمین، تانک یکی از مهمترین ادوات در رزم های زمینی به حساب آمده و به نوعی از زمان جنگ دوم جهانی تا به امروز به عنوان یکی از اهرم های تاثیر گذار در تعیین نتیجه نبرد به حساب آمده است. در کشور ما ایران تلاش ها برای طراحی و ساخت یک تانک بر مبنای دانش و توان بومی از اوایل دهه 1370 شمسی آغاز شده و تانک ذوالفقار 3 امروز به عنوان محصول نهایی این پروژه به نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران تحویل داده شده است.
شاید بتوان طرح " تانک ذوالفقار " را یکی از طولانی ترین پروژه های تاریخ دفاعی ایران به حساب آورد که هم اکنون پس از گذشتن حدود دو دهه به نتیجه رسیده است. تا به امروز 3 مدل از این تانک معرفی شده است که البته مدل اصلی که در آینده به عنوان تانک اصلی نیروهای زرهی ایران وارد عمل می شود تانک ذوالفقار 3 خواهد بود.
بر اساس اسناد رسمی، در سال 1375 شمسی اولین مدل از تانک ذوالفقار به صورت علنی رونمایی شد.
تانک ذوالفقار 1
از نظر ظاهری باید به این نکته اشاره کرد که در طراحی این تانک از همان ابتدا از بحث طراحی برجک گنبدی شکل که بیشتر در تانک های روسی استفاده می شود دوری شده و طراحان سعی کرده بودند تا از طرح های دیگر در این بخش الگو بگیرند.
بیشتر کارشناسان غربی معتقد هستند که ذوالفقار 1 بیشتر طرحی بر اساس تانک قدیمی " ام 60 " ساخت آمریکا بوده و طراحان ایرانی در این بخش آنچنان به دنبال طرح های متفاوت نرفته اند. باید توجه داشت که به دلیل مسائل امنیتی، پروژه ذوالفقار همواره در هاله ای از ابهام قرار داشته و اطلاعات دقیق و مشخصی در بحث مشخصات و مختصات آن از طرف منابع رسمی وجود ندارد. لذا در این گزارش سعی شده است تا از اعداد و ارقام تخمینی و گمانه زنی های تخصصی اعلام شده در فضای رسانه ها استفاده شود.
تانک ذوالفقار 1 یک حرکت ابتدایی در بحث طراحی و ساخت تانک به حساب می آید که به متخصصان داخلی این امکان را داد تا با بهره گیری از یک طرح ساده به بسیاری از دانش های پایه و کلی در بحث طراحی تانک برسد. باید گفت که به نظر سلاح اصلی تانکهای سری ذوالفقار توپ های 125 میلی متری بدون خان مدل " 2A46 " ساخت روسیه است.
با کمی انحراف از بحث اصلی باید گفت که ایران در سالهای پس از اتمام جنگ تحمیلی و به منظور تامین فوری نیازهای زرهی خود اقدام به تولید تحت امتیاز تانکهای سری " تی – 72 اس " کرد. از همین طریق دانش مربوط به طراحی و ساخت این توپ به کشور منتقل شد. باید گفت که این توپ از دهه 1960 میلادی و بر روی تانکهای سری تی 64 وارد خدمت شده و تا به امروز به عنوان سلاح اصلی تانکهای روسی مورد استفاده قرار می گیرد.
تانک ذوالفقار 2
این توپ یکی از اولین توپهای جهان مجهز به سیستم گلوله گذاری خودکار به شمار می آید که می توان با کمک آن خدمه تانک را در حد 3 نفر نگاه داشت. گستره قابل توجهی از مهمات هدایت شونده و غیر هدایت شونده توسط این توپ قابل استفاده است. مهمات ضد تانک شدید الانفجار، مهمات ضد زره با باله ثابت شده و موشکهای هدایت لیزری سری " AT-11 " از جمله این مهمات هستند. با استفاده از این مهمات هدایت شونده می توان با اهدافی در فاصله 4 کیلومتری درگیر شد. این توپ دارای نرخ آتشی در حدود 4 تا 6 گلوله در دقیقه است.
در بحث سلاح های ثانویه ذوالفقار از یک قبضه تیربار سبک ام ژ – 3 با کالیبر 7.62 میلی متری و دو قبضه مسلسل سنگین 12.7 میلی متری سری "دشکا" بهره می برد.
برای دیدن ادامه مطالب و عکس های بیشتر به ادامه مطلب مراجعه کنید.....
مشخصات هلیکوپتر نظامی: سوپر کبرا / Super Cobra AH-1W
نوع هلیکوپتر: هلیکوپتر تهاجمی
کشورسازنده: ایالات متحده آمریکا
شرکت سازنده: شرکت بالگرد سازی بل
تاریخ نخستین پرواز: 1969
تاریخ رونمایی: 1986
وضعیت کنونی: فعال، در حال تولید
بکار گیرنده ها: ارتش ایالات متحده آمریکا / ارتش جمهوری اسلامی ایران / ارتش جمهوری چین / ارتش ترکیه
آغاز ساخت: 1970 تا کنون
تعداد ساخته شده: بیش از 1270 فروند
قیمت هر فروند: 10.7 میلیون دلار آمریکا
با نگاهی به داخل کابین خلبان این پرندة سپاه تفنگداران دریایی آمریکا یعنی هلیکوپترAH_IJ ساخت شرکت هلیکوپترسازی بل در می یابیم که این هلیکوپتر یکی از پسرخاله های کم شباهت هلیکوپتر جنگ ویتنام یعنی هلیکوپتر کبرا میباشد.
در این مقاله با ویژگیهای پروازی این هلیکوپتر توسط خلبانی که با آن پرواز نموده آشنا میشویم : وقتی انسان بمدت 40 دقیقه با این هلیکوپتر پرواز می کند و هدایت آنرا بعهده میگیرد، احساسی حاکی از علاقمندی در وی نشأت میگیرد. باور نداشتم که چنین باشد. در مواجهه با چنین هلیکوپتری انسان نه تنها دستپاچه می شود که حتی احساس دلهره هم میکند. همه جای این هلیکوپتر مملو از سخت افزار است.
اما کار نیکو کردن از پر کردن است. این ضربالمثل را میتوانیم در مورد رئیس خلبانهای آزمایشی شرکت هلیکوپترسازی بل تکسترون «« جان هونیکر»» بکار ببریم. بمن گفتند که هیچکس با این هلیکوپتر ««سوپرکبرا»» همانند او آشنایی ندارد.
وقتی برای انجام ارزیابی های پروازی این هلیکوپتر در ماه ژوئن وارد تأسیسات شرکت هلیکوپترسازی بل در ««فورت ورث»» تگزاس شدم دریافتم که هلیکوپترAH_IWرا بنام ««ویسکی»» هم میخوانند. سپاه تفنگداران دریایی امریکا این هلیکوپتر سوپرکبرا را برای تعقیب فرماندة مبارزان سومالی (محمدفرحعیدید) به بهانة تلافی مرگ 22 نفر از افراد پاکستانی حافظان صلح سازمان ملل در آن کشور برگزید.
توانایی های هلیکوپتر کبرا ( که تعداد زیادی از مدل AH-IJ آن در ناوگان هلیکوپتری ایران به پرواز درمیآید) به دوران جنگ ویتنام بازمی گردد. از آن روز تاکنون این هلیکوپتر راهی بس طولانی را پیموده است، بخصوص اینکه نیروی دریایی تصمیم گرفت ابتدا با استفاده از موتورهای دوقلوی 400(PT-6 )-T ساخت شرکت پرات اندویتنی (هلیکوپتر AH-IJ و هلیکوپترAH-IT ) و سپس با نصب موتورهای 700-T ساخت شرکت جنرال الکتریک (هلیکوپترAH-IW )، آنرا به یک هلیکوپتر دوموتوره تبدیل نماید.
آنچه فاصله این هلیکوپتر را با بل تعیین می کند تغییر هلیکوپتر فوق با نصب موتور 700-T بر روی آن میباشد. موتور قبلی یعنی موتور400-T نمی توانست نیازهای وزنی و پروازهای این هلیکوپتر مجهز به سیستم موشکی ««تاو»» ( Tow ) را برآورده سازد. بنابراین هلیکوپتر ویسکی کبرا (AH-IW ) به موتور 700-T مجهز گردید. این هلیکوپتر با این موتور پرقدرت و با جعبه دنده ای با حداکثر قدرت 2032 اسب بخار می تواند تسلیحات سنگینتر از موشک های فوق، از جمله موشک لیزری «« هل فایر»»ساخت راکول را با خود حمل نماید.
توان بالای موتور، به این هلیکوپتر اجازه می دهد در ارتفاعی بمراتب بالاتر و در هوایی بمراتب گرمتر پرواز نماید. ویژگیهایی که در عملیات طوفان صحرا حیاتی بودن آن به اثبات رسید.
از لحاظ جنبه های خرید و فروش، تعداد 160 فروند هلیکوپتر ««ویسکی»» به خطوط پروازی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا راه یافت و هیچگونه مانع مشهودی بر سر راه خرید نهائی 230 فروند از این ماشین پرنده ( برای نیروی مذکور ) وجود ندارد.
مقامات کمپانی بل حتی از توسعه و تکامل بیشتر این هلیکوپتر جنگی کهنه کار سخن می گویند. رئیس مهندسی هلیکوپتر کبرا ««جان نورول»» می گوید: ««روزی خواهد رسید که تمام تجهیزات داخل کابین خلبان و کمک خلبان این هلیکوپتر را کلا دیجیتالی نماییم.»»
یکی از قدمهای بعدی ما ««کبرا-2000»» نام دارد که شامل یک برنامه سیستم تسلیحاتی یکپارچه (EWS ) می باشد. این برنامه به این منظور طراحی گردیده تا کابین خلبان و کمک خلبان (متصدی اسلحه ) این هواپیما از حالت شلوغی فعلی خارج گردد. اگر مسائل و مشکلات بودجه ای وجود نداشته باشد، علاوه بر نصب سیستم تسلیحاتی یکپارچه پیشنهاداتی مطرح است که سیستم روتور این هلیکوپتر چهار ملخه و یا حتی این هلیکوپتر دو سرنشینه به یک هلیکوپتر جنگی تکسرنشینه تبدیل گردد.
وقتی که با هلیکوپتر ویسکی پرواز می کردم، بیشتر توجه خود را به ویژگیهای پروازی آن معطوف نمودم تا به تجهیزات داخل کابین ( که قراراست در معرض تعویض قرارگیرد ). با این همه انسان می تواند در کابین جلوی این هلیکوپتر بنشیند و تجهیزات نشانه روی موشکهای ««تاو»» (TSU ) موجو در آن (همان سخت افزار حجیمی که برای شلیک موشکهای ««هل فایر»» و ««سایدویندر»» بکار می رود) نظرش را بخود جلب نکند. این وسیله نشانه روی ترجیحاً برای شلیک مسلسل (توپ) چرخان و سه لوله ای 20 میلیمتری (197-M ) نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
از طرف دیگر کابین جلو دارای دو فرمان جانبی ««سایدآرم»» در سمت چپ و فرمان ««سایکلیک»» در سمت راست قراردارد. وقتی کمربند ایمنی و دریچة کاناپی کابین را بستم احساس کردم در داخل یک هواپیمای جنگنده تک سرنشینه قرار دارم.
بمن پیشنهاد کردند تا سیستم نشانه روی ««تو»» (TOW ) را که دارای تعادل ژیروسکوپی می باشد بکار اندازم. هنگامی که هلیکوپتر از روی زمین بلند می شد و با زاویة 90 درجه دور می زد علامت (خط) نشانه روی داخل دستگاه (دوربین ) را بر روی یکی از اشیایی که در آن حوالی بود میزان کردم و آن را هدف گرفتم. وقتی از قسمت چشمی دستگاه نگاه می کردم بسیار شگف زده شدم چرا که هلیکوپتر به جهتی دیگر می رفت ولی دستگاه نشانه روی (TSU ) همچنان هدف را نشانه گرفته بود.
هنگام پرواز احساس سفتی غیرمعمول در فرمان کلکتیو می کردم. این نیروی مقاوم مخصوصاً به این فرمان داده شده تا ارتباط نزدیکی بین عملکرد موتور و مشخصه های پروازی آن برقرارگردد. بعد از اینکه یکی دوبار به یکی از میدان های آن حوالی نزدیک شدیم تصمیم گرفتم هدایت آنرا بعهده بگیرم. احساس کردم هلیکوپتری قابل انعطاف و چالاک است، عکس العملی که در مقابل فرامین نشان می داد بیانگر دقت بالای ماشین پرنده ای بود که برای مأموریتهای تهاجمی طراحی شدهاست.
دستگاه کنترل ارتعاش ««فعال»» ( سیستمس که ارتعاشات حاصل از ملخ را مستهلک می سازد) وظیفه خود را بخوبی انجام می داد و لرزشهای حاصل از ملخکهای (باپهنای) 33 اینچی(84 سانتی متری) این هلیکوپتر را مستهلک می نمد. این لرزشها از ویژگی ذاتی هلیکوپترهای دوملخه (تک روتوره) میباشد و از نوع ارتعاشات ««دوبار لرزش در هر دوران»» بحساب می آید. این دستگاه دارای وزنی معادل 51 پاوند(23 کیلوگرم) می باشد که با نیروی الکتریکی در مسیری منحنی شکل جابجا می شود تا در سیکل چرخشی ملخ لرزش را در نقطة صحیح آن خنثی نماید.
دستگاه کنترل ارتعاش هلیکوپتر سوپر کبرا حتی در سرعتهای نسبتاً زیاد نیز پروازی نرم و راحت را برای انسان فراهم می سازد. من از نظر احساس لرزش در روی صندلی هلیکوپتر می توانم مشخص کنم که سرعت مستقیم هواپیما باید بین 120 تا 130 نات می باشد ( سرعت تصحیح نشدة هوا یا هواپیما که سرعت سنج نشان می دهد). آگر سرعت تصحیح نشدة هوا (هواپیما) از این فراتر رود هلیکوپتر شروع به لرزش ( با فرکانس بالا) خواهد نمود. اما در هلیکوپتر ««ویسکی»» چنین نبود. وقتی به پانل ادوات جلوی خود نگاه کردم دیدم عقربة سرعت سنج روی 160 نات قراردارد.
علاوه بر مسئله سرعت، موضوع قدرتی است که موتور این هلیکوپتر دارا می باشد، ما با خاموش کردن یک موتور توانستیم با سرعت 1500 پا در دقیقه اوج بگیریم. باید خاطرنشان کنم که پرواز را در تگزاس آنهم در ماه ««ژوئن»» (تیرماه) انجام می دادیم. درجه های این هلیکوپتر نشان می دهد که محدودة گشتاور پیچشی (ترک) موتور بمراتب از محدودة جعبه دندة اصلی هلیکوپتر فراتر می رود، بهمین دلیل است که وجود یک مکانیزم محدودکنندة گشتاوری پیچشی در هلیکوپتر اجباری می باشد.
««هونیکر»» هنگامی که با یک موتور خاموش به پرواز نمایشی خود ادامه می داد، توانائی روشن کردن مجدد موتورها و هم آهنگی مداوم موتورهای این هلیکوپتر را ( وقتی موتور خاموش مجدداً روشن و وارد مدار گردید) نیز برای ما بنمایش گذاشت.
««هونیکر»» برای اینکه نشان دهد سیستم موتورهای ««الاکلنگی»» (تک روتوره و دوملخه) هلیکوپترهای کمپانی بل دارای قابلیت مانور بیشتری نسبت به یک سیستم روتور صلب می باشد، شروع به دور زدن های تند و دور زدن در پروازهای صعودی و نزولی نمود و مانورهای برگشتی تهاجمی به هدف را به نمایش درآورد.
عدم مشکل جی منفی:
پرواز کاملا نزدیک به سطح زمین با این هلیکوپتر چگونه است؟
آیا میتوان با این هلیکوپتر دوملخه خطر وارد آمدن ««جی منفی) را پذیرفت؟
آیا در این صورت هلیکوپتر به نقیصة ««کوبش دیرک عمودی روتور»» دچار نمی شود؟
در پاسخ به این سئوالات هونیکر میگوید: ««برای اجتناب از این نقیصه شما در تمام طول پرواز باید بار(آیرودینامیکی) روتور را حفظ کنید و انجام این کار چندان هم مشکل نیست. در هلیکوپترهای خانوادة کبرا هرگز کسی مشکلی بنام ««بارهای جی منفی»» نخواهد داشت.
وی برای اثبات این مدعا هلیکوپتر را با سرعت زیاد از میان دره های کوچک و درختان بصورت مارپیچی عبور داد و سپس مانور جنگ های هوا به هوا را بمرحلة اجرا گذاشت.
برای شبیه سازی جنگ هوابه هوا سیستم موشکی ««سایدویندر»» هلیکوپتر (ویسکی) را برروی یک هواپیمای ««توین استار»» اجرا نمود.
در تمام طول پرواز یکساعتة خود تقریباً بطور مداوم ««جی»» فوق العاده زیادی را بر هلیکوپتر وارد می کردیم. اما ««هونیکر»»، این هنرمند هلیکوپترهای تهاجمی، همیشه حقه ای را بکار می بست و در این نمایش پروازی برتری خود را به اثبات می رساند. بنابراین، این بار مانوری را به مرحله اجرا گذاشت که در آن معمولا خلبان باید برای فرار از موشک تعقیب کنندة تشعشعات مادون قرمز(برای فرار از مورد اصابت قرارگرفتن)، چنین مانوری را انجام دهد. در ارتفاع دوهزار پایی هر دو موتور را خاموش نمود تا هرگونه علایم گرمایی را (که موجب تعقیب موشک فرضی مذکور بسمت هلیکوپترها می باشد) از بین ببرد و سپس شرع به مانور فرار از معرکه نمود و تقریباً با شدت زیاد اقدام به شیرجه ( فرود) هلیکوپتر نمود. یستم هشداردهندة صوتی بطور اضطراری خاموش بودن موتور را اعلام می نمود. بسرعت فرود می امدیم، مبهوت برروی صندلی خود نشسته بودم و زمین اطراف ما بزرگتر و بزرگتر می شد. آنگاه هونیکر بدون هیچگونه هشداری به موتور قدرت داد تا به حد طبیعی سرعت دورانی روتور هلیکوپتر برسد و سپس هلیکوپتر را از حالت شیرجه ای دراورد و آنرا تراز نمود. تمام این عملیات برای من نمایشی جالب بود.
مشخصات فنی هلیکوپتر سوپرکبرا:
موتور: دو دستگاه موتور، ساخت جنرال الکتریک مدل 401-700-T حداکثر قدرت مداوم موتور: 1437 اسب بخار ( 1071 کیلووات ) ظرفیت مخازن سوخت داخلی: 2081 پاوند (4627 کیلوگرم ) وزن خالی هلیکوپتر: 10200 پاوند (6690 کیلوگرم ) حداکثر میزان اوج گیری: 2090 پا در دقیقه (637 متر در دقیقه) سرعت مستقیم: 132 نات سقف پرواز ایستا: ( با استفاده از اثر بالشتکی هوا بر روی زمین) 8100 پا برد پروازی : 318 مایل دریایی مداومت پروازی: 2/3 ساعت
میل می-۱۷ (به انگلیسی Mil Mi-17) که در روسیه به اسم می-۸ ام (به انگلیسی Mi-8M) شناخته میشود٬یک بالگرد ترابری-نظامی روسی است که در حال حاضر در دو کارخانه کازان و اولان-اوده تولید میشود. میل ۸/۱۷ بالگردی است ۴ پره با موتور توربینی که از سال ۱۹۶۷ میلادی وارد خدمت شدهاست. در حدود ۱۵۰۰۰ فروند میل-۱۷ تا به حال ساخته شده که در ۷۰ کشور مشغول خدمت هستند.
آشنایی بیشتر با هلیکوپتر ترابری میل-17:
همیشه بالگردهای ترابری کار بسیار مهمی درزمینه ی ارائه ی تجهیزات به میدان نبرد داشته اند.این هاباید تمامی تجهیزات لازم برای مقابله یا هجوم را برای نیروهای خودی تهیه می کردند.ونباید گفت در زمینه ی جنگ فقط باید به بالگرد های تهاجمی فکرکرد.روسیه و آمریکا سعی کرده اند در انواع مختلفی بالگردهای ترابری و حتی فوق ترابری تولید کنند.
روسیه نیاز داشت که بتواند نیروهای خود رادر کشوربزرگ خود در نواحی فراوان با سرعت ضربتی وبالابه به مناطق حساس ویا نبرد برساند.این در حالی است که این بالگرد باید فوق ترابری باشد وعلاوه برداشتن قدرت حمل بالا بایددرشرایط خطرناک خودی نشان دهد و از کمند مهاجم فرارکند.
شرکت میل به عنوان بهترین شرکت تولید بالگرد در روسیه طرح پیشنهادی مناسب با نام میل 8 را به روسیه داد.این بالگرد باید در زمین های ناهموار به خوبی حمل نفر و تجهیزات می کرد و در مقابل آن در این نواحی با این هوای سرد دوام می آورد و تاکتیک های نوین را به خوبی اجرا می کرد.این بالگرد این توان را دارد که در هواهای خیلی گرم و بسیار سرد دوام بیاورد. شاید باور نکنید ولی دمای - 50 الی+50 درجه سانتی گراد برای این هواپیما تعریف شده است. این بالگرد علاوه براین می تواند در تمام مدت کارایی داشته باشد و در شبانه روز مشکلی برای پرواز نداشته باشد. (VFR,IFR). از این رو این بالگرد برای نواحی متعددی تعریف شده از جمله آن حرکت در جنگل، بیابان، کوهستان و مناطق دشتی و دلتایی می باشد. میل هشت یا هیپ در واقع یک هیلکوپتر دو موتوره ویژه حمل و نقل هوایی است که از آن می توان بعنوان یک هلیکوپتر تهاجمی یا پشتیبانی آتش هوایی نیز استفاده کرد در بسیاری از ارتشها با نصب دو توپ یا گاتلینگ از ان بعنوان یک هیلکوپتر تهاجمی بر علیه اهداف زمینی استفاده میکنند. تاریخچه تولد این هلیکوپتر به 9 جولای 1961 باز میگردد جایی که برای اولین بار نمونه آزمایشی تک موتوره ان به کد W-8 و با یک موتور AI-24W به پرواز درآمد . یک سال بعد در تاریخ 17 سپتامبر 1962 دومین نمونه پیش تولید آن با دوموتور یاد شده پرواز کرد. تا سال 1967 که این پرنده به خدمت ارتش شوروی درآمد تغییرات بسیاری بروی آن اعمال شد و در این سال بود که زندگی عملیاتی خود را در این نیرو آغاز نمود . در واقع این پرنده در دسته پر تولید ترین پرنده های دنیا دسته بندی میگردد چرا که تعداد بسیار از این پرنده نجیب و سخت زی تولید و وارد سرویس شده اند . یکی از مدلهای این هلیکوپتر مدل تی است که به موشکهای ضد تانک و البته توپ و گاتلینگ مسلح است و توانایی حمل 24 سرباز مسلح را نیز دارد . گونه صادراتی این هلیکوپتر با نام میل 17 در بسیاری از ارتشهای جهان مشغول ارائه سرویس است . میل 17 در ارتش شوروی همان مدل ام بود و سرویسهای خود را ارائه میداد . دو مدل 14 و 24 را نیز طراحان میل با الهام از همین میل 8 طراحی و تولید نمودند …میل 14 در واقع همان گونه دریایی میل 8 به شمار میرود . تاکنون بالغ بر 40 مدل مختلف از این هلیکوپتر ساخته شده است. در واقع با ارتقای کیفیت در این بالگرد میل 17 شکل گرفت که یکی از انها استفاده از موتور های پیشرفته تر و بزرگتر TV3-117MT و همچنین روتورهای بزرگتر بود . شرکت سازنده این گزینه را در اختیار مشتریان میگذارد که از موتورهایی برای شرایط اب هوایی گرم یعنی موتور Isotov TV3-117VM نیز استفاده کنند و این بستگی به خود خریدار دارد . اخیرا نیز چین و ونزوئلا در گونه های خریداری شده از موتور های گونه جدید VK-2500 که برای ارتفاعات طراحی شده است استفاده کرده اند که این موتور توسط شرکت سازنده به سیستم کنترل FADEC مجهز شده است . درواقع طراحی میل 17 برای صادرات است و به همین دلیل طراحان روسی همه دقت و هنر خود را به خدمت گرفته اند تا بهترین شاهکار خود را ارائه دهند البته از یاد نبریم پرنده های روسی بدلیل مقاومت و عمر بالا همیشه در بین خریداران جهان سومی از طرفداران زیادی برخوردار بوده است . همانطور که گفته شد این بالگرد فوق ترابری می باشد و همچنین به دلیل داشتن سیستم ها ی حرارتی و برودتی خاص می تواند در هرگونه شرایط دمایی خود را ظاهر کند.همچنین این بالگردباداشتن سیستم ضد یخ زدگی این توانایی را دارد که در شرایط جوی نامناسب مانند بارش برف و باران یا گردو غبار زیاد وهمچنین در شرایط رطوبتی زیاد و در حالت های شرجی کارایی خود را نشان دهد.
این بالگرد با وجود مشهوریت به کار حمل و نقل دارای محل خاصی برای پرتاب موشک یا رهایی بمب می باشد.علاوه برآن احتمالا سیستم تیربار و آتش بار نیز برروی آن نصب گردد.
این بالگرد دارای شناورهایی است که می تواند روی بالگرد نسب شود و باعث شوند که بالگرد روی آب بنشیند.
درضمن روسیه سیستمی هشدار دهنده با نام NATASHAرا برای این بالگرد به کار گذاشته اند تاتمامی جوانب و عیب و ایرادهای احتمالی را به خلبان گزارش می دهد(مانند لرزش موتورها،خرابی پمپ سوختی،آتش گیری برخی مناطق بالگرد و…) تا هرچه زودتربه آن رسیدگی گردد. در واقع یک نکته کلیدی این جاست که اسم میل 17 در واقع معرف نمونه صادراتی محصول کارخانه میل است . در نیروی های ارتش شوروی یا روسیه کنونی که کاربر این بالگرد هستند از این بالگرد با عنوان Mi-8MT یاد میشود . البته میشود میل 17 را به راحتی از میل هشت تشخیص داد چرا که رتورهای قسمت عقبی و جهت نصب انها در پشت با میل هشت متفاوت است . این تفاوت اصلی میل هشت با میل هفده است در میل هشت رتور عقب در قسمت چپ و در میل 17 در قسمت راست روتور نصب شده است . همچنین یک سپر محافظتی در مقابل دهانه ورود هوای میل 17 نصب شده است که از ورود گرد غبار به داخل موتور جلوگیری میکند . هواکشهای موتور میل 17 از هواکشهای موتور نصب شده بروی میل 8 یعنی موتور TV2 که وظیفه تامین نیرو در میل هشت را برعهده دارد کوتاه تر است و بروی کابین امتداد پیدا نکرده است . در این بالگرد باید یک اکیپ 3 نفره باشد(حداقل)تا بالگرد پرواز کند.این اکیپ به عنوان خدمه ی پروازی شناخته می شوند که شامل خلبان و کمک خلبان و مهندس پرواز است که به کمک هم می توانند بالگرد را به کار بکشند و همچنین در صرتی که این بالگرد نمایی غیر از حمل و نقل را به خود بگیرد و مجبور باشد فراترابری کار کند می تواند بیش از5خدمه ی پروازی داشته باشد. میتوان گفت از نکات قوت و یکی دیگر از دلایل فروش بالای این بالگرد این است که کارخانه سازنده بنا به درخواست خریدار اقدام به طراحی یا تغییرات در بالگرد مینماید . این بالگرد توانایی بر عهده گرفتن بسیاری از نقشها را دارد ..میتوانید این بالگرد را مسلح کرده بر علیه اهداف زمینی استفاده کنید. قابلیت نصب بسیاری از سلاحها را دارد .
مشخصات هلیکوپتر ترابری: میل-17 / Mil-17
نوع هلیکوپتر: هلیکوپتر ترابری
کشورسازنده: شوروی سابق، روسیه
شرکت طراحی: شرکت میل
شرکت سازنده: شرکت کازان، اولان-اوده
تاریخ نخستین پرواز: 1970
تاریخ رونمایی: 1970
وضعیت کنونی: در حال فعالیت، در حال تولید
بکار گیرنده ها: روسیه، چین، هند، ایران
آغاز ساخت: 1967 تاکنون
تعداد ساخته شده: 12000 فروند تاکنون
قیمت هر فروند: -
مشخصات:
کشور سازنده روسیه
تاریخ معرفی برای میل 17 : 1981
طول : 25.4 meters
ارتفاع : 4.76 متر
وزن خالی : 7100 کیلو
حداکثر وزن در هنگام برخاستن : 13000 کیلو
کارخانه بالگرد سازی کاموف بالگردی مشابه با نمونهKa-50 به نام Ka-52 طراحی و ساخته است که قطعات این بالگرد به مقدار زیادی از بالگردKa-50 به عاریت گرفته شده است.
Ka-52 بالگردی تهاجمی و چند منظوره است که قادر به پرواز در همه شرایط آب و هوای جوی روز و شب می باشد این بالگرد توانائی مانور و قدرت زیادی را در میادین جنگ و نبرد در اختیار خلبان قرار میدهد و در کابین بالگرد Ka-52 بر خلاف مدل Ka-50 که جا برای یک خلبان وجود داشت دو محل در نظر گرفته شده است یک جا برای خلبان و یک جا هم برای اپراتور می باشد.
صنایع نظامی کشور روسیه در سال 1997 میلادی کارخانه کاموف این بالگرد را با همکاری شرکت اسرائیلیIAI – Israel Aircraft Industries Ltd به خط تولید رسانده است.
بالگرد Ka-52 در میادین جنگ برای فرماندهی نیروهای درگیر در جنگ خیلی موثر و کارآمد است از این بالگرد برای مبارزه و از بین بردن اهداف مختلفی در میادین نبرد و جنگ طراحی و در نظر گرفته شده است که مهمترین این اهداف به شرح زیر میباشند:
از بین بردن تانکها و وسایل زرهی سبک دشمن که برای این منظور بالگرد را مسلح به راکتهای ضد تانک "ویخر" با برد 10 کیلومتر گردیده است.
سیستم اویونیک پروازی بالگرد Ka-52 مجهز به انواع سیستمهای ناوبری اینرسیالی و خلبان خودکار و سیستم هد آپ دیسپلی یا (اچ یو دی) و نمایشگرهای جهت هدفگیری می باشد که همگی به نحو مناسبی در کابین بالگرد و در دسترس خلبان و اپراتور نصب قرار گرفته اند برای تعیین هدفهای زمینی کارشناسان کارخانه کاموف بالگرد Ka-52 را مجهز به یک تثبیت کننده تلویزیونی فرو سرخ کرده اند که به راحتی می تواند هدفهای را در میادین جنگ تا فاصله 20 کیلومتری در روز و 13 کیلومتر در شب تعیین کند و از توانائی ها دیگر این بالگرد در این است که قادر به انجام آن کمک و تعیین آتش دقیق برای نیروهای زمینی خودی در جنگ میباشد و همچنین توانائی از بین بردن هدفهای پرنده مانند بالگردها ،هواپیماهای جنگی که در ارتفاع کم و با سرعت زیر صوت پرواز می کنند و یا هواپیمایهای بی سرنشین دشمن که در در میدان جنگ در حال عملیات و پرواز و شناسائی هستند را می باشد که برای این منظور بالگرد مجهز به راکتهای هوا به هوا "ایگلا" گردیده است.
کابین بالگرد Ka-52 هم ضد گلوله می باشد و در قبال گلوله های تا کالیبر12.7 میلی متری و ترکشهای توپهای 23 میلی متری مقاوم است.
در روی موتورهای بالگرد سیستمی نصب گردیده است که از پراکندگی اشعه مادون قرمز جلوگیری میکند که باعث جلوگیری از برخورد و هدف گرفته شدن کمتری توسط راکتهای مادون قرمز می باشد.
در این بالگرد هم سیستم کاتاپولت هم نصب شده است و در هر شرایطی اضطراری خلبان و اپراتور بالگرد می توانند آنرا ترک کنند.
در اطراف بدنه این بالگرد دو بالچه نصب گردیده است که در روی آنها مهمات و باکهای سوخت اضافی قرار دارند بالگرد مجهز به دو موتور توربینی TVZ-117VMA که هر کدام 2200 اسب بخار تولید می کنند ،بالگرد Ka-52 قادر به حمل تا 2.5 تن مهمات می باشد.
ويژگيهاي بالگرد Ka-52:
- خدمه پرواز دو نفر (یک نفر خلبان ویک نفر اپراتور)
- قطر چرخانه اصلي(متر) 14,5
- طول بدنه با ملخ چرخان (متر) 16
- طول بدنه(متر) 14.2
- ارتفاع (متر) 4.9
- عرض با طول بالها 7.3
- وزن خالي (كيلوگرم) 7800
- ماکزیمم بيشينه وزن برخاست (كيلوگرم) 11300
- سقف پرواز خدماتي(متر) 3900
- ماكزيمم سقف پرواز(متر) 5500
- شعاع عملیاتی ( با مهمات کامل) 1100 كيلومتر
حداکثر بار مفید (کیلوگرم) 2800
- پيشرانه دو دستگاه موتور توربو شفت مدل ТВk-2500 ساخت كارخانه موتورسازی کلیموف
هريك به قدرت ماکزیمم 2700 اسب بخار
- حداکثر سرعت اوج گیری 2700 متربرثانیه
- ماکزیمم بيشينه سرعت پرواز بصورت شیرجه 350 كيلومتر برساعت
- بيشينه سرعت پرواز در سطح افق 260 كيلومتر برساعت
- سرعت پرواز به بغل ( چپ و راست ) 80 كيلومتر برساعت
- سرعت پرواز به عقب 90 كيلومتر برساعت
مهمات قابل حمل توسط بالگرد روسی Ka-52 به شرح زیر می باشد:
- توپ 30 میلی متری مدل 2А42 با 500 گلوله
- 12 قبضه راکت ضد تانک "ویخر" با برد 10 کیلومتر
- 4 قبضه (دو قبضه در هر طرف) راکت هوا به هوای "ایگلا"
- دو بلوک راکت غیر هدایت شوند NAPA-134 و یا چهار بلوک راکت غیر هدایت شوند NAPA-8 و یا چهار قبضه راکت غیر هدایت شونده NUR مدل С-24 و یا دو عدد بمب500 کیلوی FAB-500 و یا سه عدد بمب ناپالم 3B-500
دسته بندی براساس مشخصات ملخ: امروزه بالگردها را با توجه به وضعیت ملخ آنها، میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: 1- بالگردهای داری یک ملخ اصلی 2- بالگردهای داری بیش از یک ملخ اصلی
1- بالگردهای داری یک ملخ اصلی: این بالگردها مجوعه ای از طیف وسیعی از بالگردها میباشند که مشخصه اصلی آنها این میباشد که این بالگردها داری یک ملخ اصلی میباشند که وظیفه ایجاد نیروهای بالابرنده و جلوبرنده و هچنین کنترل حرکات پیچشی بالگرد را بر عهده دارد، این سری از بالگردها برحسب مکانیسمی که به منظور خنثی کردن نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی در آنها به کار رفته است به 4 زیرمجوعه طبقه بندی می شوند که عبارتند از:
آ) بالگردهای با طراحی متداول (conventional tail rotor system): این نوع طراحی بالگرد، در میان تمامی انواع طراحی بالگردها، متداولترین نوع طراحی محسوب میشود و نام دیگر آن، طراحی بالگرد بر پایه ملخ دمی ضدگشتاور میباشد. در این مدل بالگردها به منظور خنثی کردن نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی بالگرد، یک ملخ در ناحیه دم بالگرد بطور عمود بر ملخ اصلی نصب شده است و نیروی جلوبرنده که توسط ملخ دمی ایجاد میشود در خلاف جهت نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی بوده و آن را خنثی میکند. (در ادامه با اصول طراحی این مدل از بالگردها بیشتر آشنا خواهیم شد)
بالگرد 214 با طراحی ملخ دمی متداول
ب) بالگردهای دارای ملخ دمی ducted fan: در این نوع بالگردها ملخ دمی در داخل یک محفظه قرار دارد و ملخ دمی دارای تعداد بیشتری پره میباشد که کوتاه تر ار نوع قبلی هستند و با سرعت بیشتری نسبت به نوع قبلی میچرخند. این نوع طراحی ملخ دمی دو مزیت عمده دارد که عبارتند از: 1- ایمنی بیشتر بدلیل کاهش احتمال برخورد اشیا با پره های ملخ و همچنین کاهش احتمال دررفتگی پره های ملخ دمی، 2- کارایی آیرودینامیکی بهتر بدلیل زیادتر بودن تعداد پره ها. در این این مدل از طراحی بالگرد ، مکانیسم خنثی سازی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی مشابه با ملخهای دمی متداول میباشد.
بالگرد کاموف-60 با طراحی ملخ دمی Ducted fan
ج) بالگردهای با طراحی فاقد ملخ دمی (NOTAR System = No Tail Rotor System): این مدل از بالگردها فاقد ملخ دمی هستند و به طرتحی NOTAR مشهور هستند. در این مدل بالگردها، مکانیسم خاصی برای خنثی سازی نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی در آنها به کار رفته است. در این مدل بالگردها دم بالگرد (tail beam) بصورت توخالی و مجرا مانند طراحی شده است و در ابتدای آن و در قسمت بالایی آن و در نزدیکی ملخ اصلی، یک دریچه وجود دارد تا هوایی را که ملخ اصلی بالگرد رو به پایین حرکت میدهد به داخل مجرای دم هدایت کند و وارد دم شود، در زیر دریچه ورودی هوا، یک فن مکنده قرار دارد تا حجم بالایی از جریان هوا را با فشار زیاد وارد دم بالگرد کند، در کناره سمت راست دم دریچه هایی وجود دارد که موجب میشود که هوایی که از نواحی ابتدایی وارد دم شده است به بیرون از دم بالگرد خارج شود. هنگام خارج شدن هوا از دم بالگرد، این هوا با جریان هوای ناشی از چرخش ملخ اصلی که دور دم را احاطه کرده است برخورد میکند و باعث ایجاد پدیده ای فیزیکی به نام اثر کوآندا (coanda effect) میشود. این اثر موجب آن میشود که نیرویی ناشی از برخورد این دو جریان هوا ایجاد شود که جهت آن موافق جهت چرخش ملخ اصلی بالگرد میباشد و از آنجایی که گشتاور ایجاد شده توسط ملخ اصلی در خلاف جهت حرکت ملخ اصلی هست، پس این دو نیرو در خلاف جهت هم هستند و همدیگر را خنثی میکنند. دلیل ایجاد این نیرو این است که هوای خارج شده از داخل دم به محض خروج از دم بالگرد با جریان هوای ناشی از چرخش ملخ اصلی برخورد میکند و از زیر دم به سمت چپ دم هدایت میشود و در نتیجه فشار هوا در سمت چپ دم بالگرد بیشتر از فشار هوای سمت راست دم میشود و این فشار هوای اضافی سبب ایجاد نیرویی به سمت راست بالگرد میشود و از آنجایی که جهت نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی در ناحیه دم بالگرد به سمت چپ است، این دو نیرو در خلاف جهت هم بوده و همدیگر را خنثی میکنند. همچنین در انتهای دم بالگرد دریچه دیگری وجود دارد که قابل تنظیم است و هرچه این دریچه بیشتر باز شود هوای خروجی از انتهای دم بیشتر شده و تراکم هوا در سمت چپ دم افطایش پیدا کرده و فشار هوا در این ناحیه بالاتر میرود و نیروی ایجاد شده بیشتر میشود و عکس این قضیه هم صادق است، اگر دریچه اتنهایی دم کمتر باز شود، هوای خروجی از انتهای دم کاهش پیدا کرده و در نتیجه میزان فشار هوا در سمت چپ ناحیه دمی کاهش پیدا کرده و نیروی ضدگشتاور کاهش میابد. این دریچه قابلیت این را دارد تا با کمتر و یا بیشتر کردن هوای خروجی از انتهای دم، نسبت نیروی ضدگشتاور ایجاده شده توسط پدیده کوآندا، به نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی را کنترل کرده و در صورت زیادتر شدن هر یک از این دو نیرو نسبت به دیگری، توازن نیروها به هم خورده و باعث گردش دم بالگرد در جهت نیروی بیشتر و گردش دماغه بالگرد در خلاف جهت نیروی بیشتر، میشود. قسمت دیگری که در این بالگردها وجود دارد پایدار کنده عمودی واقع شده در انتهای دم میباشد که وظیفه پایدار کردن بالگرد در سرعتهای بالا را دارد. این بالگردها از مزیتهایی همچون تولید صدای بسیار کمتر و ارتعاشات بسیار پایینتر برخوردار هستند و ایمنی بسیار بالاتری را نیز فراهم میکنند حتی در برخی منابع به عنوان ایمن ترین نوع بالگرد معرفی شده اند. دلیل صدای کمتر در این مدل بالگردها این است که بخش عمده ای از صدای ایجاد شده در بالگردها با طراحی متداول مربوط است به برخورد جریان هوای ناشی از چرخش ملخ اصلی با ملخ دمی بالگرد، و از آنجایی که این مدل بالگردها فاقد ملخ دمی هستند پس در نتیجه این صدا حذف خواهد شد.
مقدمه: هلیکوپتر گونه ای از وسیله پروازی ملخ دار است که نیروی جلوبرنده (thrust) و بالابرنده (lift) آن توسط ملخهایش ایجاد میشود. این وسیله پروازی ویژگیهای منحصر به فردی از جمله نشست و برخاست عمودی، پرواز ایستا (hover)، پرواز رو به عقب و چرخش در یک نقطه بدون نیاز به حرکت رو به جلو را دارد. این ویژگیها باعث شده است تا حتی هواپیماهای عمودپرواز هم نتوانند وظایف بالگرد را انجام دهند و جایگزین آن بشوند.
واژه هلیکوپتر برگرفته از واژه فرانسوی (hélicoptère)بوده و ریشه اصلی این واژه مربوط میشود به ترکیب دو واژه یونانی (ἕλιξ - helix/helik) به معنی چرخان و pteron) (πτερόν - به معنی بال میباشد. در زبان انگلیسی علاوه بر واژه هلیکوپتر این وسیله با چهار لقب دیگر نیز خوانده میشود که عبارتند از: chopper- helo- heli- whirlybird.
در ایران نیز فرهنگستان زبان فارسی ابتدا واژه چرخبال را به عنوان معادل فارسی واژه هلیکوپتر انتخاب کرد ولی به مرور زمان کلمه بالگرد جای چرخبال را در منابع نوشتاری و گفتاری رسمی کشور گرفت، البته در بین عموم مردم، هنوز همان واژه هلیکوپتر بیشتر استعمال میشود. با انتخاب واژه چرخبال و بالگرد انتقاداتی نسبت به این انتخابها صورت گرفت که بیشتر بر این موضوع متمرکز بودند که ملخ هلیکوپتر میچرخد و نه بال آن! ولی درصورت بررسی ساختار هلیکوپتر میتوان نتیجه گرفت که ملخ هلیکوپتر در واقع ایفاکننده نقش بال در هواپیما است و این دو کلمه جانشینهای مناسبی برای جایگزینی با واژه هلیکوپتر هستند. در هوانیروز نیز به هواپیماهایی مثل TC و سسنا، اصطلاح پرنده بال ثابت اطلاق میشود.
تاریخچه: نخستین گزارشها مبنی بر پرواز عمودی برمیگردد به 400 سال قبل از میلاد مسیح که کودکان چینی با وسیله ای به اسم bamboo بازی میکردند. در این وسیله یک ملخ با چرخش سریع خود برای لحظاتی نیروی لازم برای حرکت به بالا و غلبه بر وزن بارخارجی را تامین میکرد.
بامبو
در قرن چهارم میلادی، شخصی چینی به نام جی هانگ نخستین ایده ها را برای پرواز با یک پرنده بال چرخان را ارایه داد. در نقاشیهای دوره رنسانس طرحهای این شخص مورد توجه نقاشان اروپایی قرار گرفته است.یکی از معروفترین اتفاقات در زمینه بالگرد مربوط میشود به تابلوی معروف لئوناردو داونچی نقاش مشهور ایتالیایی که در سال 1480 میلادی آن را رسم کرده و طراحی جالبی از یک بالگرد را داشت.
نقاشی لئوناردو داوینچی
در سال 1754 میخائیل لومونوسوف یک مدل کوچک از بالگرد با ملخهای هم محور را طراحی و تولید کرد، بزرگترین مشکل در طرحهای لئوناردو داونچی و میخائیل لومونوسوف این بود که نتوانستند راه حلی برای غلبه بر نیروی گشتاور ملخ ارائه دهند و در نتیجه بالگرد به دور خودش میچرخید.
طرح پیشنهادی میخائیل لومونوسوف
بعد از این طرحها چندین طرح دیگر نیز به مرحله تولید نمونه اولیه رسیدند ولی هیچکدام از آنها نتوانستند پرواز موفقی داشته باشند تا اینکه در سال 1907 میلادی شخصی فرانسوی با نام Paul Cornu توانست نخستین بالگرد سرنشین دار جهان را بسازد که پرواز موفق و آزاد داشته باشد. این بالگرد در 13 نوامبر سال 1907 میلادی توانست نخستین پرواز موفق خود را به انجام برساند. این بالگرد طی این پرواز توانست به مدت 20 ثانیه در ارتفاع 1 پایی از سطح زمین ( حدود 0.3 متر) باقی بماند. این بالگرد دارای یک موتور با قدرت 24 اسب بخار (18 کیلو وات) بود و نیروی لیفت توسط دو ملخ پشت سر هم با طول 6 متر که دارای چرخش خلاف جهت هم بودند تامین میشد. درواقع این نخستین باری بود که برای حل مشکل نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی راه حل موفقی در یک بالگرد سرنشین دار به انجام رسید.
بالگرد Paul Curno
پس از ساخت این بالگرد چندین طرح موفق و ناموفق دیگر به تولید رسیدند ولی هیچ یک از این طرح ها نتوانستند به مرحله تولید صنعتی برسند تا اینکه شرکت صنایع هوایی سیکورسکی توانست نخستین بالگرد جهان را به تولید انبوه برساند و خود را به عنوان نخستین شرکت بالگرد ساز جهان معرفی کند. این بالگرد Sikorsky VS-300 نام گرفت، این بالگرد توسط آقای ایگور سیکورسکی مالک و موسس روسی-آمریکایی اینشرکت طراحی شده بود و دارای طراحی تیپیک و متداول مشابه اکثر بالگردهای امروزی، یعنی یک ملخ اصلی به علاوه یک ملخ دمی برای خنثی کردن نیروی گشتاور حاصل از چرخش ملخ اصلی بود. این بالگرد در 14 سپتامبر 1939 نخستین پرواز خود را انجام داد، این بالگرد تک موتوره دارای وزن 522 کیلوگرم بوده و در مدلهای مختلف به موتورهایی با قدرت 75 تا 150 اسب بخار مجهز شد. ویژگی جالب توجه این بالگرد این بود که نخستین بالگرد دوزیست جهان نیز میباشد. بالگرد V-4 و یا VS-316 گونه توسعه یافته بالگرد سیکورسکی VS-300 بود که با تیراژ 131 فروند تولید شد.
ایگور سیکورسکی در حال پرواز با بالگرد VS-300 – بالگرد VS-316 و یا R-4
بعد از شرکت سیکورسکی، شرکت بل با ارایه طرح بالگرد Bell-30 به عنوان دمین شرکت بالگرد ساز وارد این عرصه شد. 3 فروند از این بالگرد ساخته شد ولی این بالگرد بستری شد برای تولید بالگرد Bell-47 که با تیراژ 5600 فروند به تولید انبوه رسید.
بالگرد Bell-30 – بالگرد Bell-47
شرکت میل روسیه نیز در سال 1948 اولین بالگرد خود با نام Mil Mi-1 را به مرحله تولید انبوه رساند، این بالگرد در 23 مدل مختلف با تبراژ 2600 فروند به تولید انبوه رسید.
نمایی از بالگرد Mil Mi-1 و کابین بالگرد
این روند پیشرفت در صنایع بالگردسازی جهان ادامه پیدا کرد و انواع مختلف بالگرد با کاربریهای مختلف به مرور زمان توانستند جای خود را در زندگی انسان باز کنند بطوری که امروزه به ندرت کشوری را میتوان پبدا کرد که از بالگرد بهره مند نباشد.
چندی پیش در رزمایش پیامبر اعظم 9 سپاه پاسداران که در اواخر سال 93 برگزار شد انتشار تصویری کوتاه از یک مطلب گمان زنی های زیادی را در رابطه با این سلاح به راه انداخت.این سلاح که به نظر نمیرسید به طور انبوه در محل رزمایش به کار رفته باشد،سخنان جنجال برانگیزی را به سوی خود برد.عده ای از کاربران اینترنتی آن را ورژن جدید سلاح فاتح و عده ای دیگر آن را ورژن جدید و توسعه یافته کپی ام 16 چینی میدانستند.اما محتمل ترین نظر درباره این سلاح یک مدل بومی از سلاح ام 4 آمریکایی بود که اهل فن دنیای مجازی نیز به صحت این مورد اطمینان داشتند.اما موضوع از چه قرار است؟
تصویر منتشر شدهدر ویدئو های رزمایش پیامبر اعظم 9
طی یک سری عملیات سخت و نفس گیر در کوه های شمال غرب ایران که بین سپاه پاسداران و پژاک انجامید نیروهای تکاور تیپ 48 فتح و صابرین با مطرح کردن اینکه ام16 های چینی مورد استفاده توسط آن ها زیاد جالب نیست و نیاز به سلاحی دارند که متناسب با نیاز های آن ها باشد نیروی سپاه پاسداران دست به طراحی و ساخت اسلحه ام16 مورد نیاز نیروهای خود زد که این کار با مهندسی معکوس ام 16 چینی و ام 16 آمریکایی سلاحی با نام صیاد 5.56 ساخته شد که طی تست های به عمل آمده از این سلاح مورد تایید نیروهای مورد استفاده قرار گرفت و هم اکنون به تولید انبوه رسیده و در اختیار یگان های تکاور سپاه قرار گرفته است اما این ماجرا به همین جا ختم نمی شود و با ورود ایران به چرخه تولید سلاح کالیبر 5.56 ایران دست به ساخت سلاح هایی همچون فاتح 5.56 زد اما چندی بعد با پیشرفت های صورت گرفته در صنعت پلیمری کشور سپاه پاسداران از نمونه ارتقا یافته ام16 ساخت خود خبر داد که شباهت به ام4 دارد و این سلاح 16 در بین نیروها به ام16 ایرانی معروف شده اما نام اصلی آن صیاد ارتقا یافته 5.56 است که بسیار محبوب شده است زیرا برتری هایی بر نمونه های قبلی دارد چه از نظر سبکی و چه از نظر مقاومت در برابر شرایط محیطی و چه از نظر خنک شدن سلاح در مدت زمان کوتاه و دیر داغ کردن این سلاح و ریل نصب تجهیزات بلند تر و متصل و از نظر اندازه در 3 مدل کوتاه و متوسط و بلند برای افراد مختلف ساخته شده است
تصاویر بالا مربوط به این سلاح جدید یعنی ام16ایرانی است که در رژه شهریور 1393 رونمایی شد (برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید)
اما قابلیت های این سلاح شامل موارد زیر می شود
وزن بسیار سبک نسبت به نمونه های خارجی و ساخت داخل
دارای رنگ استتار در طرح ها مختلف
دارای خشاب هایی با ظرفیت 20 تایی و 30تایی
دارای ریل نصب تجهیزات که این امکان را فراهم می آورد که دوربین و نارنجک انداز و لیزر و چراغ قوه و دست گیره نصب شود
منفذ های سلاح برای خروج گاز سمی که از داغ شدن سلاح جلو گیری میکند
دارای قنداق تلسکوپی
مقاومت سلاح در شرایط استفاده طولانی مدت
استفاده از کالیبر 5.56
برد مفید 450الی 500 متر
برد نهایی 3600
نرخ آتش تئوریک آن 700 تا 900 گلوله در دقیقه
مورد استفاده در یگان های تکاوری سپاه مانند صابرین و تکاوران تیپ 48 فتح و...
بعد از جنگ جهانی دوم و اواسط دههٔ ۱۹۵۰، آلمان غربی مانند دیگر کشورهای عضو ناتو و سازنده جنگافزار، به فکر تجهیز نیروهای نظامی خود با اسلحهای بودند که علاوه بر نیاز به خدمهٔ تکنفره (سلاح انفرادی) و خودکار و نیمهخودکار بودن و داشتن قدرت یک تیربار (مسلسل) و دقت یک تفنگ، قابلیت پشتیبانی از کالیبر نوع جدید ناتو «۷٫۶۲ × ۵۱» را داشته باشد. در ابتدا، آلمان قصد خرید مجوز ساخت سلاح افانفال (FNFAL) بلژیکی را داشت، اما پس از مخالفت بلژیک، پیشنهاد خرید یکی از طراحیهای شرکت ساخت سلاح اسپانیایی با نام ستمی (CETME) را ارائه کرد و سپس در سال ۱۹۵۹ شرکت هکلر و کخ (Heckler & Koch) آلمان غربی (واقع در اوبرندورف آم نکا) موفق شد تفنگ خودکار و نیمهخودکار ژ۳ را به جهان عرضه کند.
استفاده کنندگان:
توزیع ژ۳ و استفادهٔ آن در جهان
منطقه
نیروهای دولتی
غیر دولتی و یا غیرقانونی
اروپای غربی
+
-
اروپای شرقی
-
-
خاورمیانه و شمال آفریقا
+
*
جنوب صحرای آفریقا
*
*
آسیای مرکزی
-
-
آسیای جنوبی
*
+
آسیای شرقی
-
-
مناطق اقیانوس آرام
-
-
آمریکای شمالی
-
-
آمریکای مرکزی
+
+
آمریکای جنوبی
*
*
توضیح نشانهها:
* استفاده کلی + استفادهٔ جزئی - استفاده نمیشود
بیش از ۴۵ سال است که سلاح ژ۳ بعنوان سلاح سازمانی در اختیار ارتش و نیروهای مسلح ایران است. این سلاح در ابتدا بصورت تعداد محدودی توسط کارخانه هکلر و کخ تحویل ارتش ایران شد. سپس کارخانه اقدام به راه اندازی خط تولید این سلاح در صنایع مسلسلسازی ارتش (جنگ افزارسازی فعلی) کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، متخصصین آلمانی ایران را ترک کردند. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و با هجوم مردم به کارخانه و اشغال آن بسیاری از مدارک فنی و ابزارهای تولید آن از دست رفت. سپس با تلاش متخصصین کارخانه، خط تولید بازسازی و راه اندازی شد. به دلیل استفاده از این سلاح در ارتش ایران و انعقاد پیمان سنتو بین ۳ کشور ایران، ترکیه و پاکستان، این دو کشور نیز نسبت به انتخاب این سلاح برای نیروهای مسلح خود مبادرت ورزیدند. نمونههای جدید این سلاح مجهز به مکانیزم چکاننده ۳ تیر نیز میباشد.
مشخصات تفنگ ژ۳
ژ۳ یک سلاح انفرادی است و دارای دو حالت خودکار و نیمهخودکار است. حالت خودکار به معنی شلیک پیوستهٔ مسلسلوار پس از یک بار مسلح شدن توسط انسان، و حالت نیمهخودکار به معنی شلیک یک تیر پس از مسلح شدن و سپس مسلح شدن به صورت خودکار و آمادگی برای شلیک دوبارهاست. ژ۳ با فشار مستقیم گاز باروت بر آلات متحرکه مسلح میشود. به این معنی که پس از کشیدن ماشه و ضربهٔ چخماق به عقب گلنگدن و در نتیجهٔ آن ضربهٔ سوزن به چاشنی انتهای فشنگ، پس از انفجار باروت موجود در پوکه، تیر (مرمی) در اثر فشار گاز باروت به جلو پرتاب میشود و گاز باروت از طریق پوکه به سمت عقب، روی آلات متحرکه (که گلنگدن در آن قرار دارد) فشار وارد میکند و در نتیجهٔ این عمل، کل آلات متحرکه به سمت عقب رفته و عمل مسلح شدن به طور خودکار انجام میشود. تغذیهٔ ژ۳ با خشاب ۲۰ فشنگی از زیر قبضه تپانچهای انجام میگیرد. برگه ناظم آتش این سلاح دارای ۳ وضعیت است؛ (بالا ضامن، وسط تک تیر، پائین رگبار). لولهٔ ژ۳ با هوا خنک میشود.
دستگاه نشانهروی ژ۳ دو نوع است:
الف – دستگاه نشانهروی مکانیکی: شامل مگسک ثابت و روزنه دید متحرک (طبلک برد) که روی طبلک برد متحرک از شمارههای ۱ تا ۴ مدرج شده و هر شماره نشانگر ۱۰۰ متر است.
ب – دستگاه نشانهروی اپتیکی (دوربین): که توسط یک پایه استاندارد بر روی قبضه نصب میگردد و خود دوربین در دون نوع متفاوت (۱ – دوربین دید در شب. ۲ – دوربین معمولی) میباشد. این تفنگ در دو گونه قنداق ساخته میشود:
قنداق ثابت چوبی و کائوچویی در مدل ژ۳-آ۳ (G3-A3)
قنداق تاشوفلزی کشویی در مدل ژ۳-آ۴ (G3-A4)
مشخصات فنی
کالیبر: ۷٫۶۲ × ۵۱ میلیمتر برابر با ۰٫۳۰۸ اینچ (.308 in)
وزن با خشاب فولادی پر و سرنیزه همراه غلاف آن: ۴٬۹۶ کیلوگرم
وزن بدون سرنیزه و خشاب: ۴٫۲۰۰ کیلوگرم در نوع کامل آن با قنداق پلاستیکی و خشاب پر) ۴٫۷ کیلوگرم
وزن خشاب آلومینیومی: ۱۳۰ گرم
وزن خشاب فولادی: ۲۶۰ گرم
وزن فشنگ: ۲۴ گرم
طول تفنگ با سرنیزه: ۱۲۴٫۶ سانتیمتر
طول سلاح بدون سرنیزه: ۱۰۲٫۶ سانتیمتر
طول سلاح در حالت بسته: ۸۴ سانتیمتر
طول لوله: ۴۵ سانتیمتر
ظرفیت خشاب: ۲۰ فشنگ
تعداد و گردش خان: ۴ عدد از چپ به راست با ۱٫۵ دور گام.
سرعت اولیه گلوله: ۷۸۰ متر بر ثانیه
نواخت تیر علمی: ۵۰۰ الی ۶۰۰ تیر در دقیقه
نواخت تیر عملی: ۱۲۰ الی ۱۵۰ تیر در دقیقه
برد مؤثر: ۴۰۰ متر در حالت معمول و ۶۰۰ متر با استفاده از دوربین
برد نهایی:۳۷۵۰ متر
ابزارها و لوازم فرعی
سر نیزه، شعله پوش مانوری، بند، دوپایه، دوربین معمولی، دوربین دید در شب، وسایل تنظیف که شامل: روغندان، برس زبر، برس نرم فرچه مویی زنجیر لوله پاک کن، خشاب آلومینیومی است. وسایل لوله جوفی (جعبه خفیف) که با نصب این وسایل بر روی سلاح میتوان کالیبر آنرا به ۰٫۲۲ اینچ تبدیل نمود. این کار جهت شکار و تمرین تیراندازی انجام میگیرد. که وسایل لوله جوفی عبارتند از: آلات متحرکه مخصوص، ۲ عدد خشاب مخصوص ۰٫۲۲ اینچی، لوله مخصوص خفیف، جعبه تنظیف.
مهمات
نارنجکهای تفنگی
انواع نارنجک تفنگی مخصوص تفنگ انفرادی ژ۳
نوع نارنجک
نشان و شکل
-
کاربرد
ضد تانک
به رنگ مشکی، دارای حرف روی بدنه
برضد ادوات زرهی دشمن
ضد تانک آموزشی
آبی رنگ، از جنس پلاستیک
برای تمرین پرتاب با تفنگ
اشکآور
به رنگ قرمز، اندازهٔ کوچکتر
در شهرها و جنگهای نزدیک به عنوان ضد شورش و عاملی برای پراکندگی دستهها
ضد نفر
به رنگ زرد، در بعضی موارد طوسی رنگ
پرتاب در سنگر، پرتاب به سوی نفر و دسته
فشنگهای مخصوص
انواع فشنگ مورد استفاده در تفنگ انفرادی ژ۳
نوع فشنگ
نشان و شکل
-
کاربرد و توضیح
جنگی معمولی
رنگ اصلی فشنگ طلایی، دارای مرمی مسی رنگ و نوک تیز
فشنگ بسیار قوی برضد نفرات
رسام
نوک قرمز مرمی و یک حلقه در انتهای مرمی
ارسال علامت، ایجاد خط آتش برای راهنمایی دیگر تیراندازان
ثاقب
نوک سیاه رنگ مرمی
برضد نفرات و خودرو، قابلیت نفوذ در خودروهای زرهی سبک
موشک AGM-۶۵ Maverick یك موشك تاكتیكی هوا به زمین است كه جهت پشتیبانی هوایی نزدیك طراحی شده است. این موشك علیه گستره وسیعی از اهداف تاكتیكی شامل ادوات زرهی، پدافند هوایی، كشتیها، وسایل نقلیه زمینی و تاسیسات ذخیره سوخت به نحو موثری قابل كاربرد است. AGM-۶۵ از نظر نوع سر جنگی به دو نوع تقسیم می شود:
نوع اول دارای فیوز مجاورتی در دماغه است و نوع دوم دارای یك سر جنگی سنگین وزن با فیوز تاخیری است كه با انرژی جنبشی خود، قبل از انفجار در هدف نفوذ می كند. از نوع اول بیشتر علیه اهداف بزرگ و سخت استفاده می شود. سیستم پیشرانه در هر دو نمونه، یك موتور راكتی با سوخت مایع می باشد كه در پشت سر جنگی تعبیه شده است.
موشك هوا به زمین هدایت تلوزیونی AGM-۶۵ را باید اولین موشك ضد تانك ساخته شده برای پرتاب از هواپیما دانست. نمونه پایه این موشك در سال 1972 وارد ارتش امریكا شد. این مدل كه AGM-65E نام داشت دارای هدایت تلوزیونی و برد 3 كیلومتر و توانایی انجام عملیات تنها در روز و آب و هوای مناسب بود. موشكهای هدایت تلوزیونی دارای یك دوربین بر روی دماغه خود هستند كه زیر یك محفظه شیشه ای قرار داده شده است. خلبان هواپیمای خود را به طرف هدف بر گردانده و دوربین سر موشك را روشن میكند و تصاویر به صورت مستقیم در درون مانیتور كوچك درون كابین پخش میشوند...
ادامه مطالب به همراه عکس های بیشتر در ادامه مطلب ...